بررسی تاثیر ابعاد هوش هیجانی از طریق متغیرهای مدیریت هیجان، خودانگیختگی، و ارتباطات بهینه بر عملکرد مدیران وکارکنان اداره آموزش وپروش منطقه 3 تهران

امروزه سازمان ها و به ویژه دانشگاه ها، به دلیل ماهیت عصری که در آن به سر می برند، تفاوت های بسیار زیادی را با سازمان هایگذشته دارند. ویژگی برجستة سازمان های قرن بیست و یکم، مسئولیت پذیری، خودگردانی، خطرپذیری، و ناپایداری است. شایدمحیط آینده، محیط آرامی نباشد، اما محیط بسیار انسانی است تئوری ها و تحقیقات رهبری با و جود اهمیت برای سازمان ها، گذشتة طولانی دارند، ولی اخیراً بیان نقش رهبری در مدیریت دانش شروع شده است دانشمندان معاصر مدیریت غالباً براثربخشی تأکید دارند که به وسیلة کسب، توسعه و به کارگیری دانش ایجاد می شود و اعتقاد دارند که کسب دانش جدید بهچگونگی تحول سازمان ها و فعالیت های رهبری بستگی دارد و موجب سازگاری با تغییر شرایط سازمانی می شود به علاوه هوشسازمانی یك موضوع بااهمیت در نزد صاحبنظران توسعه و رفتار سازمانی است و کلید توانمند سازی نیروهای زیردست درفعالیت های حیاتی و فرایندهای حاکم بر زندگی سازمانی است. نهایتاً اینکه، در طول دو دهة اخیر قرن بیستم، اثربخشی سازمانیبه مفهومی اولیه در تئوری سازمانی تبدیل شده؛ به علاوه در تحقیقات معاصر مدیریتی کمترین توجه به آن مبذول شده است.نظر به اینکه ابعاد هوش هیجانی تاثیر به سزایی بر یادگیری سازمانی ونهایتا بر عملکرد سازمانی موثر خواهند بود تحقیقحاضر در صدد است از آنجا که هوش هیجانی قابل آموزش است و از طریق تمرین می توان آن را افزایش داد، در صورتتأثیرگذار بودن هوش هیجانی بر یادگیری سازمانی که تاثیر ان بر عملکرد سازمان در تحقیقات قبلی اثبات گردیده است میتوان از طریق آموزش هوش هیجانی به کارکنان و افزایش قابلیت های هیجانی آنان، بر یادگیری سازمانی بهتر آنها تاثیرگذاشت و از این طریق رفتار و فعالیت کارکنان را در جهت ارتقاء عملکرد سازمان هدایت کرد . بنابراین در تدوین راهبرد ها،سیاست ها و برنامه های آموزشی و کاربردی برای افزایش روحیه و رفتارکارآفرینانه در بین کارکنان ، می توان هوش هیجانیرا به عنوان عاملی مؤثر در نظر گرفت، تا روابط موجود بین این متغیرها را بررسی نموده ونتایج قابل اعتمادی را در این زمینهبدست اورد.

Keywords:

هوش هیجانی , مدیریت هیجان , ارتباطات بهینه و عملکرد