تحلیل صحنه های عاشقانه از اشعار غنایی در آثار نیما یوشیج و فریدون مشیری

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,102

This Paper With 14 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF07_079

تاریخ نمایه سازی: 18 اردیبهشت 1400

Abstract:

شعر فارسی هیچگاه از حضور عشق خالی نبوده و جرم نخواهد بود و در شعر معا صر نیز عشق همچنان حضور خود را حفظ کرده است؛ البته برخی شاعران معاصر نیما یوشیج و فریدون مشیری در پرداختن به آن، راه تازه ای یافته اند و عشقی را اراده کرده اند که نه جسمانی و زمینی صرف است و نه عرفانی و ملکوتی صرف و نه از نوع عشق اثیری حافظ؛ بلکه حاصل تعامل انسان، اجتماع و فرهنگ معاصر است و ما از آن به «عشق متعالی» یاد می کنیم؛ با مطالعه ی اشعار فریدون مشیری نیز مشاهده شد که عشق و عواطف انسانی، محور بیشتر شعرهای فریدون مشیری ا ست. از دید وی، عشق حلقه ی اتصال تمام اجزای طبیعت به یکدیگرند؛ به گونه ای که می توان عناصر آن را در هستی جست جو کرد. وی زبان پاک و پالوده ی خود را در خدمت پیام شاعرانه اش می گیرد و می خواهد جهان برای همه ی مردم خوب باشد و تمام مخلوقات خداوند، هستی عاشقانه ای داشته باشند. او نیز همچون همه در انتظار کسی است که بیاید و زمین و آب و درخت و آفتاب را قسمت کند و بی عدالتی را از جهان بردارد. وی از رهگذر عشق فریاد برمی آورد و در راه دوست، جن نثار می کند و غمخوار دشمن می شود. با بررسی عواطف فردی در اشعار مشیری مشخص می شود که این گونه عواطف، متناسب با حال و هوای شاعر و پابه سن گذاشتن او متغیر می شود. ضمن اینکه نوع عواطف شاعر با گذر عمر به لحاظ کمی و کیفی، گسترده تر و ژرف تر نیز شده است. نکته ی جالب توجه دیگراین است که مشیری کمال انسانی و شعور متعالی شاعرانه را همواره در نظر داشته و بر آن بوده تا از جنبه های فردی عشق ورزی فراتر رود و آن را به جنبه های اجتماعی و بلکه متعالی نزدیک سازد