تحلیل داستانی از کلیله و دمنه بر مبنای رویکرد روای تشناختی تودورو ف

در مطالعات ادبی معاصر برای دریافتن معنا، شیوه روایت و نحوه تاثیر یک اثر ادبی بر مخاطب مکتب ها، نظریه ها و ا لگوهایی شکل گرفته است. روایت شناسی (Narratology) مکتب ساختار گرایی یکی از این مکاتب است که می کوشد قواعد سازمان یافته روایت را مورد کاوش قرار دهد. نزوتان تودوروف یکی از نظریه پردازان این مکتب است. نظریه وی بر یک چهارچوب روشمند و منطقی استوار است. تودوروف برای دستور روایت، الگویی منظم طراحی کرد تا به کمک آن الگو بتوان به چگونگی روایت داستان پی برد. این پژوهش می کوشد با به کارگیری نظریه تودوروف به عنوان الگو به شکافتن یکی از داستان های کلیله و دمنه بپردازد و با نماناندن پی رفت های روایت به اسکلت بندی اولیه و زیرین آن دست یابد.

Keywords:

کلیله و دمنه , تزوتان تودوروف , روایت شناسی , پی رفت , ساختار روایت