تاثیر آموزش فلسفه به دانش آموزان بر تفکر انتقادی، گرایش به خلاقیت و عزت نفس آنان

هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش فلسفه به دانش آموزان بر تفکر انتقادی، گرایش به خلاقیت و عزت نفس آنان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۲ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان صحنه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰ نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در یک گروه آزمایش(۱۵نفر) و یک گروه کنترل(۱۵نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش اول تحت ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای آموزش فلسفه اقتباس از فیلیپ کم(۲۰۱۶) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی(CTDI) ریکتس(۲۰۰۳)، آزمون تفکر خلاق تورنس(TTCT) فرم الف تورنس(۱۹۶۶) و مقیاس عزت نفس(RSEs) روزنبرگ(۱۹۸۹) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ در دو بخش توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد آموزش فلسفه به دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر افزایش تفکر انتقادی، گرایش به خلاقیت و عزت نفس داشته است(P˂۰/۰۵). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش فلسفه به دانش آموزان می تواند به عنوان یک شیوه آموزشی مناسب برای افزایش تفکر انتقادی، گرایش به خلاقیت و عزت نفس در مدارس ابتدایی به کار برده شود.

Keywords:

آموزش فلسفه , تفکر انتقادی , گرایش به خلاقیت , عزت نفس