بافتهای فرسوده شهری در فرآیند زمانی طولانی مدت شکل گرفته و تکوین یافته و امروزه در محاصره تکنولوژی عصر حاضر و توسعه شهری جدید گرفتار شده است. اگرچه این بافت در گذشته به مقتضای زمان دارای عملکردهای منطقی و سلسله مراتبی بوده ولی امروزه از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی شده و آن گونه که باید و شاید نمی تواند جوابگوی نیاز ساکنین خود باشد. زندگی در چنین مکانهایی با افسردگی، اغتشاش، هرج و مرج و فقدان مشارکت اجتماعی همراه است و دریک کلام زندگی سالم شهری جریان ندارد. براین اساس یکی از ضرورتهای مهم شهر و شهرنشینی عصر حاضر بهسازی و نوسازی این بافت های شهری است. موضوع بهسازی بافتهای فرسوده شهرها در یکی دو دهه اخیر مورد توجه برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گرفته و کم و بیش اقدامهایی هم در این زمینه انجام شده است ولی می توان ادعا کرد که خارج از روح سود جویانه که در اکثریت طرح های بهسازی و نوسازی شهری حاکم بوده، اکثر آنها به سرانجام نرسیده و با مشکلات زیاد و توقف های طولانی روبرو بوده اند. از مشخصات این بافت ها به خصوصیاتی چون ریزدانگی بناها، عرض کم معابر، قدمت بالای ابنیه، غیر مقاوم بودن آن ها، متروکه شدن برخی از ساختمان ها، امکان جابجایی جمعیت و فعالیت ها، جایگزینی فعالیت های ناسازگار، توان مالی پایین ساکنین و خدمات رسانی ضعیف می توان اشاره کرد. برای انسجام بخشی و نظام مند ساختن بافت های شهر که به دلایلی چون عدم توجه لازم
مدیریت شهری و یا رشد سریع شهر، در حال تخریب و فرسودگی است.
مدیریت شهری می تواند با شناخت نیازها، تنگناها، توان ها و فرصت های احیای بافت فرسوده از طریق تشریک مساعی و توانمندسازی ساکنین به ایجاد محیطی شایسته برای سکونت ساکنین محلی اقدام نماید. احیای بافت های فرسوده می تواند ارزش کالبدی را ارتقاء داده و رغبت شهروندان به سکونت در آن افزایش دهد.