بررسی رابطه ی بین تفکرانتقادی و یادگیری مشارکتی در بین دانش آموزان دوره ی دومناحیه ۲ شهر اردبیل abstract
در نظام آموزشی ایران، معلمان با تکیه بر روش های سنتی به ویژه سخنرانی، شاگردان را به حفظ و تکرار مفاهیم علمی ترغیب می کنند و علی رغم این که در محافل علمی و تربیتی و حتی اجرایی، صحبت از فعال بودن شاگردان، رشد فکری و آزاداندیشی می شود، اما عملا چنین نظرگاه هایی جنبه شعارگونه به خود گرفته، از تقویت
روحیه همکاری و رفاقت در بین شاگردان و رشد اجتماعی آنان صحبت می شود اما در عمل نه تنها گام موثری در این راستا برداشته نمی شود بلکه اغلب اوقات همکاری و رفاقت به نوعی رقابت تبدیل شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین
تفکرانتقادی و
یادگیری مشارکتی در بین دانش آموزان دوره ی دوم ناحیه ی دو شهر اردبیل است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان در حال تحصیل در مدارس ابتدایی ناحیه۲ شهرستان اردبیل در سالتحصیلی۱۴۰۲-۱۴۰۱ می باشد. تعداد کل آن ها براساس آمار دریافت شده از اداره ناحیه ۲ آموزش و پرورش شهرستان اردبیل ۴۷۹۷ نفر هست. از تعداد جامعه آماری موجود براساس جدول کرجسی و مورگان نمونه ای به حجم ۳۵۷ نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس (سهل الوصول) انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه
تفکرانتقادی ریکتس و پرسشنامه
یادگیری مشارکتی چو و بارلی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار استنباطی(همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی) بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین تفکرانتقادی(خلاقیت، کمال و تعهد) و
یادگیری مشارکتی رابطه ی مستقیم و معنی داری وجود دارد. همچنین خرده مقیاس کمال با β= ۰/۳۱۶ بیش ترین سهم را در پیش بینی
یادگیری مشارکتی دارد.