در محیط تجاری در حال تغییر امروز، نیاز به اطالعات تجاری سودمند برای سازمان ها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیات می باشد. با توجه به ناتوانی سیستم های اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سال های اخیر، فن آوری هایی نظیر
هوش تجاری به یکی از ابزار های سازمان های پیشرو تبدیل شده است. سال های متمادی است که برنامه ریزی
استراتژیک به عنوان یک ابزار، برای تغییر و یا احیای سازمان های بزرگ دولتی و غیردولتی استفاده می شود. برای اینکه سازمان ها از فضای در حال تغییر به اصطلاح عقب نیفتاده و خود را با تغییرات فزانیده تطبیق دهند دست به اقداماتی میزنند تا گوی سبقت را از رقبای خود بربایند. یکی از اقداماتی که خصوصا در کشورمان بسیار مورد توجه مدیران قرار گرفته است، تدوین، برنامه ریزی و پیاده سازی یک استراتژی است، به نحوی که سازمان را به سمت و سویی مشخص هدایت و رهبری کند. با این حال، شک و تردید نسبت به موثر بودن این برنامه در ایجاد تغییرات مطلوب افزایش یافته است و علت آن را باید در عدم موفقیت سازمان هایی جست و جو کرد که با وجود صرف هزینه و منابع بدون بازگشت نتوانسته اند به نتایج مطلوب و مورد انتظار دست یابند. برنامه ریزی
استراتژیک اصولا دارای دو مرحله "تدوین و برنامه ریزی " و "پیاده سازی" است. در حقیقت برای موفقیت در امر برنامه ریزی
استراتژیک باید از هر دو مرحله به سلامت عبور کرد. چه آنکه بسیاری از برنامه های
استراتژیک به دلایل مختلفی چون تغییر مدیریت یا تغییر رویکرد در هنگام تدوین متوقف گشته و از سوی دیگر نیز، بسیاری سازمان ها هستند که پس از تدوین برنامه در مرحله پیاده سازی آن دچار چالش و مشکل می شوند. از آنجا که به دلیل پیچیدگی فرآیند برنامه ریزی
استراتژیک و وجود موقعیت های خاص برای هر سازمان، نمی توان بهترین روش برای انجام این فرآیند مهم را پیشنهاد کرد، موضوعی که به تازگی اهمیت یافته اینست که قبل از مرحله شروع و آغاز تدوین یک برنامه استراتژیک، با در نظر گرفتن عوامل موثر بر آن می توان آمادگی و توان سازمان را در مرحله تدوین و پیاده سازی سنجیده و با رویکرد مناسب و آمادگی بیشتر گام در مرحله تدوین و سپس پیاده سازی برنامه ریزی
استراتژیک نهاد.