مطالعه و شناختی بر رئالیسم وجودی و شبه رئالیسم فردگرا

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 149

This Paper With 18 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

HESPCONF03_050

تاریخ نمایه سازی: 8 آذر 1402

Abstract:

رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است. ایده آلیست ها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک می کنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص می دانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک می کنم نباشم، دیگر نمی توانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسان ها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود می داند. واقع گرایی یا رئالیسم، یک مکتب فلسفی است که ادعا دارد بین علم و معلوم، قابلیت تطابق، وجود دارد؛ یعنی علم می تواند جهان را همان گونه که واقعا هست، توصیف کند. واقع گرایی متضمن مفهوم صدق (یا حقیقت) یا کذب است. هدف علم نزد واقع گرایان توصیف صادق و درست چگونگی واقعیت جهان است. چنانچه گزاره ای که به آن علم داریم، در عالم خارج از ذهن نیز برقرار باشد، علم ما از معلوم درست و صادق است. در غیر این صورت علم ما نادرست و کاذب است. واقع گرایان معتقدند جهان مستقل از فهم انسان وجود دارد و فهم انسان می تواند کاشف پاره ای از امور در عالم خارج باشد. گزاره های درست امری از جهان واقع را چنان که هست، توصیف می کنند. واقع گرایان معتقدند نظریه می تواند صادق باشد حتی اگر کسی به آن اعتقاد نداشته باشد. به طور کلی رئالیسم یا واقعیت گرایی جنبشی بود که در قرن نوزدهم میلادی در هنر و ادبیات شکل گرفت. این جنبش نوعی واکنش به شاعرانگی محض، احساسات گرایی بدون منطق و محتواهای عجیب و غریبی محسوب می شد که در سبک رمانتیسیسم پدیدار شده بود و در حال وسعت پیدا کردن در دنیای ادبیات و هنر بود. نویسندگان و هنرمندان رئالیست در آثارشان سعی می کردند تصویری واقعی از پیچیدگی های انسانی و زندگی عادی مردمان ارائه بدهند. این موضوع در شخصیت ها، پلات و چگونگی پیشبرد داستان هم خودش را به خوبی نشان می داد. رئالیسم وجودی بینشی است که 'میگوید وجودهای نظری بسیاری در واقعیت وجود دارند'.تازگی اصلی رئالیسم وجودی این بود که نوعی زمینه رئالیسم علمی ایجاد میکرد که نیازی به تایید رئالیسم درباره نظریه ها نبود. طرح کلی این بود که رئالیسم وجودی نسبت به اینکه که ما باید درباره نظریه های علمی رئالیست باشیم حالتی غیر التزامی دارد. بحث من این است که تنها راهی که رئالیسم وجودی میتواند در برابر کشمکش رئالیسم دقیق علمی بخاطر نظریه های موجود وارد کردن یک ایفاگر جدید به مناظره رئالیسم علمی است: نیمه رئالیسم فرد گرا(مجرد).

Authors

آذر فلاحی

دانشجوی دکتری فلسفه عصر جدید، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات