هدف این پژوهش بررسی
ارزشیابی کاذب است .
ارزشیابی های کاذب اغلب اوقات تحت تاثیر اهداف سیاسی یا انگیزه های منفعت طلبی قرار می گیرند. به عنوان مثال، افراد مسئول ممکن است ادعاهای بی اساسی را درباره ی موفقیت های خود یا خطاهای رقبای خود مطرح کنند و آن دسته از اطلاعاتی را که به طور بالقوه زیانبار هستند، مخفی کنند. یا ارزیاب درستکاری که قصد پذیرش بدون مشکل یا بهبود بخشیدن قابلیت های
ارزشیابی گروهی از ارزیابی شوندگان محتاط و زودباور را دارد، احتمال دارد بر استقلال یک
ارزشیابی توافق نموده و نتایج را به گونه ای وانمود کند که منجر به بازیابی اعتماد به نفس
ارزشیابی شوندگان یا به قدرت رسیدن آن ها شود. روش این پژوهش کیفی تحلیلی است . این پژوهش به دنبال بررسی سوالاتی از جمله این که
ارزشیابی موثر چه ویژگی هایی دارد؟
ارزشیابی کاذب برای دانش آموزان، معلمان، خانواده و والدین ، جامعه چه پیامدهایی دارد؟ مهم ترین رویکردهای مرتبط با
ارزشیابی کاذب کدام اند؟ می باشد. نتایج بیانگر آن است که مدارس در سراسر کشور شروع به توسعه فرهنگ دادهها کردهاند، که عبارت است از ادغام دادهها در عملیات روزمره یک مدرسه به منظور دستیابی به اهداف کلاس، مدرسه و منطقه . یکی از بزرگترین مشکلاتی که با این ادغام پیش می آید، تعیین این است که چه داده هایی بازتاب دقیق آن اهداف را ارائه می دهند. چنین ملاحظاتی به ویژه زمانی اهمیت پیدا می کنند که اهداف مدرسه به شکلی بیان نشده باشد که خود را به تجزیه و تحلیل کوتاه و خشک برساند. اهداف مدرسه اغلب بهبود مفاهیم انتزاعی مانند "جو مدرسه " را توصیف می کنند. به مدارسی که علاقه مند به ایجاد فرهنگ دادهها هستند، توصیه می شود قبل از رفتن به جمع آوری آن، طرحی ارائه دهند. آنها باید ابتدا تعیین کنند که هدف نهایی آنها چیست و دستیابی به آن هدف چگونه است .