هدف: این پژوهش به منظور بررسی رابطه ی بین
کارکرد تحولی خانواده و سرشت با افسردگی کودکان در دانش آموزان شهر مشهد انجام شده است. روش: در این پژوهش ۳۸۰ نفر(۱۹۰ دانش آموز دختر و ۱۹۰ دانش آموز پسر)، در کلاسهای سوم تا پنجم(۹-۱۲)ساله در سال تحصیلی ۱۳۹۳-۱۳۹۴با بهره گیری از آزمونهای سنجش کارکرد تحولی خانواده، تشخیص نشانه های افسردگی ماریاکوارس و تشخیص سرشت مالهوترا مورد ارزیابی قرار گرفتند، که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به کمک آزمونهای پارامتریک به روش تحلیل رگرسیون چندگانه و همچنین ضرایب همبستگی پیرسون انجام شد.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بدکارکردی خانواده در ابعاد حل مسئله، صمیمیت و بازنمایی موجب پیش بینی کردن بروز افسردگی کودکان می شود و سرشت در ابعاد مردم آمیزی و تهیج پذیری و توجه پذیری بیشترین سهم را در تشخیص نشانه های افسردگی دارد. همچنین یافته ها نشان داد که بین بعد ارتباط متقابل – بازنمایی و مردم آمیزی، صمیمیت- تهیج پذیری، بازنمایی- نیرو، توجه- مردم آمیزی و تهیج پذیری ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. یافته ها گویای آن است که سنجش
کارکرد تحولی خانواده و سرشت در همه ی ابعاد گویا و پیش بینی کننده ی بهداشت روانی کودک است، به طور کلی می توان از این آزمونها در زمینه ی پیشگیری از افسردگی کودکان استفاده کرد.