پیوند بین
آموزش و
کارآفرینی توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است ، به ویژه در زمینه اقتصادها ی در حال توسعه که برای صنعتی شدن پا یدار تلاش م ی کنند. این مطالعه به پویایی های پیچیده
آموزش کارآفرینی ،
خودکارآمدی و گرایش کارآفرینانه در محدوده هنرستان های شهرستان تالش م ی پردازد .همانطور که
کارآفرینی همچنان نقش محوری در تقویت رشد اقتصادی و نوآوری ایفا می کند، درک مکانیسم ها یی که از طریق آن شیوه های آموزشی نگرش های
کارآفرینی را شکل می دهند ضروری می شود. بررسی و ارزیابی پنج رویکرد آموزشی متمایز به کار گرفته شده در مدارس شهرستان تالش ، با تمرکز ویژه بر چهار هنرستان کشاورزی ، برای درک اینکه چگونه آنها به سطح
خودکارآمدی در بین دانش آموزان کمک می کنند. همچنین ، بررسی گرایش به
کارآفرینی رشد یافته در بین دانش آموزان و نقش آن در میانجیگری رابطه بین
آموزش کارآفرینی و
خودکارآمدی . این مطالعه با استفاده از یک پرسشنامه منحصر به فرد اجرا شده بر روی نمونه ای متشکل از ۳۱۱
دانش آموز متوسطه دوم، از مدل معادلات ساختاری به عنوان یک ابزار تحلیلی قوی استفاده می کند، فرضیه کلی این موضوع را مطرح می کند که رویکردهای آموزشی خاص، مانند روش های مبتنی بر مسئله ، تجربی و روش های شرکت عملی دارای این مدل هستند .تاثیر قابل توجهی بر درک دانش آموزان از کارآیی
کارآفرینی خود دارد. نتایج حاکی از آن است که رویکردهای آموزشی مبتنی بر مشکل ، تجربی و عملی به طور معناداری بر
خودکارآمدی و
کارآفرینی دانش آموزان تاثیر می گذارد.