تفکر انتقادی و
خلاقیت دو مهارت اساسی و ضروری در فرآیند یادگیری و آموزش به شمار م ی آیند. این دو مهارت،توانایی دانش آموزان را در تحلیل مسائل ، ارائه راهحل های نوآورانه و تفکر مستقل تقویت می کنند. با توجه به تغییرات سریع دنیای امروز و نیاز به انطباق با شرایط جدید، اهمیت تربیت دانش آموزانی که قادر به
تفکر انتقادی و خلاقانه باشند، بیش از پیش محسوس شده است . در دنیای امروز که پیچیدگی ها و چالش ها به طور مداوم افزایش می یابد، داشتن توانایی های
تفکر انتقادی و
خلاقیت از اهمیت ویژهای برخوردار است . مدارس ابتدایی به عنوان نخستین مرحله از آموزش رسمی ، نقش بسیار مهمی در شکل دهی این مهارتها دارند. پرورش
تفکر انتقادی و
خلاقیت در کودکان می تواند به آنان کمک کند تا در مواجهه با مسائل مختلف زندگی ، رویکردهای موثر و نوآورانه تری اتخاذ کنند و به شهروندانی موثر و فعال تبدیل شوند. با وجود تاکیدات فراوان بر اهمیت
تفکر انتقادی و
خلاقیت در نظامهای آموزشی مختلف ، بسیاری از مدارس هنوز در عملیاتی کردن این مهارتها با چالش هایی مواجه اند. عدم آگاهی کافی معلمان از روشهای موثر تدریس این مهارتها، نبود برنامه های آموزشی مناسب و همچنین فضای آموزشی محدود، از جمله موانعی هستند که باعث کاهش توجه به توسعه این مهارتها در مدارس ابتدایی می شوند . لذا این پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین
تفکر انتقادی و
خلاقیت در مدارس ابتدایی و شناسایی عوامل موثر بر توسعه این مهارتها می باشد. نتایج نشان می دهد که تفکر انتقاد ی و
خلاقیت به طور مستقیم و غیرمستقیم بر یکدیگر تاثیرگذار بوده و توسعه یکی می تواند به تقویت دیگری منجر شود. در پا یان، پیشنهادهایی برای بهبود و تقویت این مهارتها در مدارس ابتدایی ارائه شده است .