به نظر بسیاری از کارشناسان، بحران
هویت و عدم حس تعلق ساکنین به سکونتگاههایی که در آن زندگی می کنند، امروزه یکی از چالش های
معماری معاصر ایران می باشد. این بی هویتی خود را در سیمای سکونتگاهها به صورت
معماری یکنواخت و مشابه در نقاط مختلف ، آشفتگی بصری، مصنوع و به دور از معنا و محتوا (فرهنگ ستیز و اقتصادمحور)؛ به -خصوص در نواحی روستایی که درواقع بدون تاثیرپذیری از اقلیم ، فرهنگ و موقعیت جغرافیایی و... شکل گرفته اند، نشان می دهد، اما چه چیزی سبب شده تا
معماری ایرانی که سالهای سال در دنیا صاحب سبک و زبانزد عام و خاص بوده، دچار چنین بحرانی شود. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف کشف عوامل موثر در این بحران به شیوه توصیفی با روش تحلیل محتوا انجام شد. نتایج وارسی مطالعات گوناگون نشان داد ۲ درونمایه اصلی یا کد انتخابی در بی
هویت شدن سیمای سکونتگاهها تحت عنوان عوامل درونی و بیرونی ، ۸ کد محوری (مقوله ) و ۷۷ کد باز، نقش موثری دارند. ازجمله مقوله های مرتبط با عوامل بیرونی که در سطح جهانی مطرح هستند، می توان به مدرنیسم یا نوسازی و جهانی شدن و جهانی سازی اشاره کرد. فردگرایی ، عدم آموزش و آگاهی ، تک بعدیبودن طرحها، کالایی شدن
مسکن و چشم انداز، خزش شهر و روستا و اهداف و عملکرد متولیان و مجریان نیز از مقوله های عوامل درونی موثر هستند. نتیجه نهایی که می توان از این پژوهش گرفت این است که ما به شدت از رویکرد آمایش در برنامه ریزی
مسکن ،
معماری و طرحهای کالبدی غافل ماندهایم که چنین دچار بی هویتی شده ایم .