انسان از دیرباز تا به امروز همواره در پی تصویرسازی شهری رویایی و عاری از رنج و مشکل برای زیست خود بوده است . مجموعه این تفکرات که در طول زمان منجر به شکل گیری آرمانشهرها شده است ، با تغییرات نیازهای انسانی و پیدایش مسائل متفاوت، تعاریف و معیارهای مختلفی را به خود گرفته است . امروزه نیز به واسطه توسعه شهرها و پیددایش مسائل ناشی از مدرنیزاسیون شهری ، ”شهر پایدار” به عنوان شهر آرمانی برای زیست توسط اندیشمندان مطرح گردیده است ؛ و شهرهای توسعه یافته با بکارگیری اصول و راهبردهای برشمرده در پی تصویر بخشیدن به این جامعه ایده آل می باشند. در عصر صفوی ، به واسطه برقراری آرامش نسبی در ایران، عالمان و تصمیم گیران توسعه شهری از جمله شیخ بهایی توانستند، تصویر
آرمانشهر خود را تا حد چشم گیری به منصه ظهور برسانند. این تصویر پرشکوه منجر به شکل گیری ساختارهای ارزشمندی چون مادی های اصفهان و تقسیم آب زایندهرود، طرح شهر نجف اباد، کاریز نجف ، مسجد شاه و شیخ لطف االله و گرمابه شیخ بهایی شده و به سبب برخورداری از جامعیت ،
مکتب اصفهان را بنیان نهاده و در دورههای واپسین خود مورد ستایش و استفاده قرار گرفت . با نظر به اینکه پایداری این شیوه از طراحی ، پس از گذشت صدها سال به اثبات رسیده و به بیانی دیگر نیاز معاصر شهر ایرانی در گذشته پاسخ داده شده است ؛ در پژوهش حاضر تلاش بر آن بوده است تا با مطالعه اسناد تاریخی و کتابخانه ای ، ضمن تبیین ابعاد و معیارهای پایداری و همچنین ویژگی های
آرمانشهر شیخ بهایی ، به تدوین اصولی بومی سازی شده در انطباق با شرایط خاص طبیعی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی شهرهای ایرانی پرداخته شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهر اصفهان در عصر صفوی ، با اقدامات صورت گرفته توسط شیخ بهایی از ابعاد زیست محیطی ، اجتماعی و اقتصادی پایدار بوده است .