رشد شتابان شهرنشینی و گسترش شهرها و تاثیرپذیری از دگرگونیهای جهانی بویژه برای کلان شهرها، ضرورت بازنگری در نحوه اداره و مدیریت شهر و ارائه خدمت رسانی به شهروندان توسط حکومت های محلی از نظر ساختاری (اعم از دولت های مردمی و یا اقتدارگرا) را بیش از پیش اجتناب ناپذیر می نماید. این تجدیدنظر عمدتاً به خاطر تحولات درون ساختاری حکومت های محلی ناشی از ناتوانی در تداوم مدیریت موجود شهری، با هدف دستیابی به ساختارهای جدیدتر، کارآمد با بازدهی مطلوبتر خدمت رسانی به مردم از یک سو و گذار از روش ها و فرآیندهای مبتدی مدیریت شهری به فرآیندهای متعالی و برتر که به آن حکمروایی خوب شهری اطلاق می گردد از سوی دیگر، صورت می پذیرد.
توسعه پایدار شهری با هرگونه مفهوم و کارکردی و مبتنی بر هر مکتب فکری، زمانی متجلی می گردد که گذار از حکومت های محلی و حکمرانی شهری به مدیریت شهری و عبور از مدیریت شهری به حکمروایی خوب شهری محقق شود. حکمروایی خوب شهری بر اساس مدل مناسبی از
مشارکت آحاد مردم بر پایه یک اعتقاد داوطلبانه و هوشمندانه و مبتنی بر یک سری از مولفه های ارزشمند مدیریت شهری در میدان عمل به اثبات می رسد. در میان شاخص های مطرح حکمروایی خوب شهری همانند: شفافیت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، مردم سالاری، ظرفیت سازی، نهادسازی و ... شاخص
مشارکت آحاد مردم به عنوان شاخص برتر جلوه گری می کند.