دولت، شهروند و فضای مجازی، تحلیل رویکرد قانونگذار به شهروندی مجازی در ایران abstract
فضای مجازی از یک سو دارای قابلیت های فراوان برای آموزش شهروندیبه افراد جامعه است و از سوی دیگر توسعه فرهنگ
شهروندی مجازی خود میتواند به استفاده درست از امکانات گسترده
فضای مجازی از سوی کاربران یاریکه به طور مشخص » فضای عمومی « رساند. در چارچوب نظری این مقاله، مفهومتوسط یورگن هابرماس، در ادبیات فرهنگی-سیاسی مورد تاکید قرارگرفته است،مسئله شهروندی و دموکراسی را شرح می دهد. در همین زمینه، پتر دالگرن، باترکیب اندیشه های مطالعات فرهنگی و ارتباطات سیاسی، به چهارچوب نظریمناسبی برای تحلیل فرهنگ شهروندی رسیده است. او معتقد است برای اینکهمردم یک جامعه، بتوانند به عنوان یک
شهروند در جامعه نقش داشته باشند،شش مشخصه باید فراهم شود. این مشخصات شامل آگاهی، ارزشها، اعتماد،فضای ارتباطی، فعالیت و هویت می شود. با در نظر گرفتن این شش عنصر و باهدف تحلیل مشخصه های
شهروندی مجازی در ایران، در این مقاله تلاش میکنیم با تحلیل قانون برنامه پنج ساله توسعه و قانون جرایم رایانه ای، دریابیم کهدر
ایران چه رویکردی به فضای مجازی، قابلیت ها، امکانات و کاربردهای آنوجود دارد. همچنین تلاش می کنیم دریابیم که دلایل اصلی اعمال محدودیتهایدسترسی به برخی امکانات
فضای مجازی در
ایران چیست. فرضیه این مقاله،وجود رویکردی مشتری مدار و جرم انگارانه نسبت به
فضای مجازی و کاربران آناست. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که رویکرد قانونگذاران و برنامه ریزان درایران، شهروندان این فضا را نیازمند برخوردهای پلیسی و اعمال محدودیت هابرای محفوظ ماندن از آسیب های آن می داند در حالی که این مقاله پیشنهادمی دهد در عین نداشتن نگاه خوش باورانه به فضای مجازی، باید با نگاهی واقعبینانه و معتدل، توسعه فرهنگ
شهروندی مجازی را به طور جدی مورد توجه قرارداد. این امر خود منجر به توسعه کاربردهای مثبت تر این فضا خواهد شد.