مدیریت بر مبنای تفکر روندگرا

هرجامعه دارای ارزشهای خاصی است واین ارزشها بینش وگرایش افراد را به جهت های خاصی هدایت می کنند درواقع ارزشها فشارهایی هستند که تعیین کننده مبناهای فکری و نحوه رشدوارتقا آن محسوب میشوند درهرجامعه ای افکاراکثریت حاکم است اما ازجمع افکاراکثریت واقلیت به رفتارمتوسطی می رسیم که به رفتارمیانگین جامعه معروف است و جامعه مزبور را با آن رفتارمی سنجید و می شناسند درچنین شرایطی نقش مدیریت پیدا و پنهان بسیارحائز اهمیت است امروزه ثبات درمحیط کار جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن دادها ست فرصتی برای استفاده ازمهارتهای قدیمی نمی گذارد مسائل امروز سازمانها با راه حلها ی دیروز حل شدنی نیست درحال حاضر شرایط محیطی و قواعدبازی بحدی بی رحیم پیچیده پویا و نامطمئن گردیده که سازمانهای دیگرنمی توانند با تغییرات سطحی و ظاهری درساختار ها روشها سیستم ها و غیره حیات بلندمدت خود را تضمین کنند سازمانها باید بستری فراهم نماید که کارکنان تغییرات اندک و مداوم را درخود پرورش دهندونهضت بهبود مستمر را برمبنای تفکر روند گرا به عنوان یک حرکت فرهنگی پذیرا باشند دراین مقاله با استفاده ازمطالعات کتابخانه ای و بررسی تحقیقات انجام شده به بررسی مدیریت برمبنای تفکر روند گرا پرداخته شده و اثرات استفاده ازاین تفکر بربهبود مستمر سازمان مورد بررسی قرارگرفته است و اثرات مثبت این تفکر باعث توانمندشدن کارکنان و تشویق آنها برای دستیابی به بهبود مستمر میشود

Keywords:

تفکرروندگرا , بهبود مستمر , مشارکت فراگیر , بهبود فرایندها , تمرکز روی مشتری