نقش ظرفیتهای جغرافیایی و آمایش سرزمین در تدوین برنامه ششم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور abstract
برنامه ششم توسعه 5931 لغایت 5933 به عنوان سومین برنامه از سند چشم انداز بیست ساله ، مسئولیت بزرگی را برای حرکت درجهت اهداف این سند به عهده دارد ، چرا که بخشی از جبران عقب ماندگی های برنامه های قبلی نیز می بایست در آن تجلی یابد. در این راستا اهمیت دادن به ظرفیتعای جغرافیایی و به طور کلی مقوله
آمایش سرزمین در تدوین سند ششم توسعه کشور ، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. نظر به اهمیت
آمایش سرزمین در امر برنامه ریزی توسعه، در سال های اخیر این موضوع مورد توجه جدی همگان و به ویژه ارکان نظام قرار گرفته است به طوری که سیاست های کلی
آمایش سرزمین درسال 5930 توسط مقام معظم رهبری ابلاغ گردید. در رویکردهای جدید
آمایش سرزمین و توسعه منطقه ای مولفه های جدیدی در فرایند برنامه ریزی مورد اهمیت قرار گرفته که اهمیت و بها دادن به جغرافیا ، یکی از این مقولات مهم می باشد و در این بین قوانین و رویکردهایی مورد نظر قرار گرفته که در تدوین سند چشم انداز
برنامه ششم توسعه مورد تاکید قرار می گیرد. به هنگام نمودن سند آمایش سرزمین، متناسب با تحولات جهانی و منطقه ای، علمی و فنی با بهره گیری از اطلاعات جغرافیایی و تعامل سطوح خرد و کلان منطقه ای و بخشی، بسیار حائز اهمیت بوده و در تدوین
برنامه ششم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور باید به خوبی مورد توجه قرار گیرد. در هر حال موضوع انکار ناپذیر ، رابطه بسیار تنگاتنگ جغرافیا و
آمایش سرزمین است که می توان گفت جغرافیا آمایشی ترین علوم و
آمایش سرزمین ، جغرافیایی ترین نوع برنامه ریزی است و این نوع برنامه ریزی می تواند بهترین الگو در تدوین اسناد توسعه یافتگی قلمداد شود. بر همین حیث در این مقاله بر آن هستیم که در فرایند تهیه و تدوین
برنامه ششم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور که از اوایل خرداد ماه سال 39 کلید خورده است ، مباحث
آمایش سرزمین و
ظرفیتهای جغرافیایی مناطق ، مورد اهمیت قرار گرفته و آیا رویکردهای حاکم بر تدوین این برنامه ، مطالعات آمایشی و جغرافیایی می باشد؟