همواره بحث ازجمعیت و ابعادآن ازجمله مباحث جذاب و جنجالی درعرصه های مختلف علمی و تصمیم گیری و سیاست گذاری بوده است رشد جمعیت ایران طی برهه ای سبب شد تا سیاستهای تعدیل رشد جمعیت ازطریق تشویق و ترغیب برنامه های تنظیم خانواده و کاهش سطح زادوولد وباروری اعمال شود و درنتیجه آن شاخص های باروری و میزان زادوولد طی دودهه به کمتر ازنصف تقلیل یافت باکاهش موالید و کاهش رشد جمعیت کشورما با دگرگونی ساختارجمعیتی مواجه گشته است به این معنا که سیاست کاهش مستمر زادوولد و انتقال ازباروری طبیعی به باروری کنترل شده بتدریج ساختار سنی جمعیت به طرف سالخوردگی سوق پیدا می کند درمقاله حاضر سعی شده است تا درقالب نظریه
انتقال جمعیتی و بویژه نظریه
متغیرهای بینابین دیویس و بلیک به تبیین عوامل موثر مستقیم و غیرمستقیم برمیزان باروری کل بپردازیم براساس نظریه آنها متغیرهای اجتماعی و اقتصادی نمی توانند بطور مستقیم برباروری اثربگذارند بلکه آنها تاثیرشان را ازطریق متغیرهای میانی که بیشتر شامل زمینه های فرهنگی و تغییر و تحولات فرهنگی می شود اثرخود را می گذارند دراین زمینه پژوهشهایی نیز صورت گرفته است که بانگاهی بردستاوردهای آنها و اتخاذرویکردی تحلیلی به بررسی و واکاوی متغیرهای موثر برکاهش باروری و پیامدهای فرهنگی - اجتماعی آن می پردازیم همچنین تغییرات جمعیتی ایران دراینده را براساس سناریوهای مختلف بررسی می کنیم