بازشناسی نظریه رفتارگرایی و شناخت گرایی درعلوم تجربی و اموزشی و تاثیر آن درنظریه انسان گرایی

هدف از تدریس، یادگیری است و آنچه مربوط به علم یادگیری میشود، نظریه های یادگیری می باشد .این نظریه ها به توصیف وتبیین چگونگی یادگیری انسان می پردازند .با توجه به درک صاحب نظران مختلف درباره یادگیری، تاکنون نظریه های زیادی درباره یادگیری پدید آمده است هدف این نوشتارتبیین رویکرد نظریات یادگیری شامل رفتارگرایی،شناخت گرایی و در یادگیری و اموزش وهمچنین علوم اجتماعی و نگریستن به مسائل و چالش های پیش روی یادگیری و اموزش و علوم تجربی داشته وهمچمین توضیح در خصوص تاثیر بالقوه ای که این نظریات در نظریه انسان گرایی که به عنوان نیروی سوم معرفی شده است می پردازیم . روش تحقیق در این مقاله روش توصیفی تحلیلی بوده و سپس با تحلیل محتوا و مقوله های مورد بررسی برای تحلیل داده بر پایه الگوی نظری تحقیق مشخص شده اند براساس این رویکرد، می توان گفت یادگیری علوم منحصر به قا لی بت های ذهنی و شناختی دانش آموزان نیست . تفاوت های فرهنگی که دانش آموزان میان دنیای زندگی روزمره و کلاس ادراک می کنند،در فهم بسیاری از مسائل و مشکلات مرتبط با یاددهی- یادگیری علوم تجربی بصیرت آفرین و مهم است . با داشتن نگاه کل گرا، متاثر از رویکرد انسان ن شاختی،میتوان یادگیری ع لوم تجربی مدرسه ای را حاصل تعامل پویا، پیچیده و پیوسته وجوه روان شناختی و شخصی یادگیری؛ زیست بوم اجتماعی کلاس درس؛ خرده فرهنگ خانواده، اجتماع محلی و مدرسه دانش آموز؛ فرهنگ ملی دانش آموز؛ وخرده فرهنگ علم و علوم مدرسه ای دانست

Keywords:

یادگیری , رفتارگرایی , شناخت گرایی , نظریه , روان شناسی