این مقاله در مورد تأثیر
عوامل طبیعی بر ایجاد استقرارها و سکونتگاههای اولیه در دامنههای جنوبی زاگرس مرکزی در محدودهی
شمال خوزستان است. به عبارت دیگر، به دنبال نقش و میزان تأثیر هر کدام از مؤلفههای طبیعی است. با بررسیهایی که بر روی سکونتگاههای اولیه در هزارههای گذشته در محدودهی مورد مطالعه انجام شده است مشخص گردید که این منطقهی دارای پتاسیل- های کافی برای شکلگیری، توسعه و پایداری سکونتگاههای انسانی بوده و ارتباطاتی که جوامع ساکن این مناطق از یک طرف باجلگهی خوزستان و از طرف دیگر با مناطق چهار محال بختیاری، اصفهان و لرستان امروزی و حتا مرکز فلات ایران داشتهاند، درنهایت منجر به شکلگیری یک اتحادیهی فرا منطقهای و ماندگار )حکومت عیلام( شده است. علاوه بر این، در بررسیهای نگارنده در مناطق شمالی استان خوزستان مانند ایذه، اندیکا، مسجدسلیمان، لالی، دزفول، گتوند و اندیمشک که به نظر میرسید بستر مناسببرای آزمودن فرضیاتمان باشد، مشخص گردید که الگوی شکلگیری استقرارهای انسانی، توسعه و پایداری آنها تفاوت چندانی باالگوهای استقراری اولیه ندارد، و این دوام و پایداری برگرفته از نوع زندگی و معیشتی است که طبیعت منطقه باعث آن شده و در واقع انسانهای ساکن در این محدوده با ایجاد رابطه و وفق دادن خود با طبیعت و برقراری ارتباط متقابل و دو سویه با مناطق پست از جمله خوزستان به این ماندگاری دست یابند. به عبارت دیگر، کلیهی تحولات این محدوده در گذشته تا به امروز تفاوت محسوسی رانشان نمیدهد که دلیل آن، محیط طبیعی دامنههای زاگرس است. به این دلیل میخواهیم شناختی کلی از منطقه داشته باشیم تا بتوانیم در برنامه ریزیهای محیطی و منطقهای و در ایجاد و گسترش سکونتگاهها بینشی درست عمیق و جامع را بدست بیاوریم تا در آینده شاهد متروک شدن سکونتگاهها براثر عدم شناخت
عوامل طبیعی محیطی و همچنین کمبودها و نارساییها و بلایای - طبیعی و از طرفی شاهد رشد و گسترش حاشیه نشینی و زاغه نشینی نباشیم