ارزیابی دیدگاه های مربوط به قومیت در جغرافیای سیاسی (با تاکید بر سه دیدگاه کهن گرایی، نوگرایی و تلفیقی) abstract
امروزه بحث قومیت یکی از موضوعات مهم در ساختارها، مباحث و چالشهای سیاسی و امنیتی می باشد. در این موضوع, نه تنها تعریف مشخص از قومیت ارائه نشده که همه صاحبنظران با آن موافق باشند بلکه از همان ابتدای ظهور آن در دهه 1960 قرن بیستم نوعی ابهام و آشفتگی پیرامون این مفهوم مشاهده می گردد. در خصوص علل آشفتگی مورد اشاره دلایل متعددی مطرح شده است، ولی آنچه در شکل گیری این ابهام در مفهوم قومیت و گروههای قومی با اهمیت به نظر می رسد ، فقدان تعریف و وجود معیارهای متفاوت در تعاریفی است که تا به امروز توسط اندیشمندان مربوط در عرصه آکادمیک ارائه شده است. واژه قوم برای ارجاع به گروه هایی استفاده می شود که خود را با اعمال و نظام باورهای مشترک تعیین هویت می کنند و با این نام به طور تلویحی و به عنوان یک اقلیت که دامنه متفاوتی از نگرشها و سنتها را دارند، شناخته می شوند. این پژوهش نیز با روشی توصیفی – تحلیلی سعی در بررسی و ارزیابی دیدگاه های مربوط به قومیت بویژه در جغرافیای سیاسی و با تاکید ویژه بر سه
دیدگاه کهن گرایی ، نوگرایی و تلفیقی دارد و به شناسایی این دیدگاه ها و بررسی و ارزیابی آنها پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد کهن گرایان استدلال می کنند که هویت قومی – ملی در حقیقیت قدیمی تر از پیدایش دولت های ملی و ناسیونالیسم مدرن است. از این منظر از میان رفتن هویت های کهن گرا، اگر نگوییم ناممکن، امری بسیار بعید است . در دیدگاه نوگرایی، قومیت یک مفهوم ذاتی و طبیعی و حتی لزوماً یک نوع اشتراک در باورهای ذهنی در دراز مدت به حساب نمی آید، بلکه نوعی وسیله شمرده می شود که برای دستیابی به هدف های دیگری مورد استفاده قرار می گیرد. این هدف ها، عمدتاً هدف های سیاسی و اقتصادی هستند. بنابراین، این رویکرد ابزارگرا، قومیت را مفهومی مدرن به شمار می آورد که همچون ملیت ابداع شده است.
دیدگاه تلفیقی نیز معتقد است برای فهم و درک بهتر قوم و قومیت، برخی از صاحب نظران عقیده دارند که برای تجزیه و تحلیل مسایل قومی – بویژه در مورد ماهیت قومیت، می بایست هر دو دیدگاه، یعنی کهن گرایی و ابزار گرایی رادر هم ادغام کرد. این گرایش بویژه در آثار جیمز مک کی، ادوارد و آنتونی اسمیت بخوبی دیده می شود