روانشناسی گروه های سیاسی یکی از مباحث بین رشته ای مطالعاتعلوم انسانی است که به صورت ریشه ای و دقیق مورد واکاوی قرارنگرفته و این موضوع همچنان به عنوان یکی از مسایل مبهم در حوزهمطالعات علوم انسانی مطرح است .شاید یکی از عمده ترین دلایلبی توجهی به این موضوع ناشی از مباحث حاشیه ای احزاب سیاسی ودر واقع عملکرد قدرت طلبانه برخی احزاب و شاید حتی نبود فضایمناسب فعالیت به خاطر شرایط خاص دوران بعد از انقلاب از جملهجنگ بوده است.با این حال بررسی این موضوع در جای خود قابل بحث و بررسیاست که می تواند مورد توجه قرار گیرد، اما به منظور پاسخگویی بهاین سؤال که: بار مفهومی احزاب و گروه های سیاسی چیست وتحرکات روانشناختی در رشد و نمونه آنها چگونه تأثیرگذار بودهاست؟ تلاش دارد با بیان توضیحاتی در مورد مفاهیم
حزب به بیاننظرات مثبت و منفی اندیشمدان در این زمینه پرداخته و علتگرایش آنان به سمت گروه های سیاسی و استفاده گروه ها از اقداماتروانی از جمله تلقین پذیری، القا، یک جانبه نگاری، انگیزش جذبنیروها، مورد بررسی قرار دهد.