مدیریت دولتی نوین را برخی از صاحب نظران نوعی پارادایم جهانی یا فلسفه اداری عده ای دیگر انقلابی در
مدیریت بخش دولتی برخی نوعی تئوری و تعدادی یکی از مدلهای اصلی انجام اصلاحات در
مدیریت امور عمومی و جمعی رویکردی نوین در اداره ی عمومی می دانند که به هر حال به پدیده ای جهانی در نظام های مدیریتی حاکم بر بخش عمومی تبدیل شده است، به طوریکه تعدادی از صاحب نظران
مدیریت دولتی نوین را
مدیریت حاکم غالبا در سطح جهانی می دانند. با توجه به اینکه برخی صاحب نظران آن را پارادایم تلقی نمی کنند و نوعی جهت گیری استراتژیک محسوب کرده اند. به اعتقاد اندیشمندان علوم سیاسی و اداری، اگر دولتها و حکومتها نتوانند خواستهها و نیازهای مادی و معنوی و رضایت شهروندان را برآورده سازند، بحرانهای مختلفی از قبیل: بحران اعتماد عمومی، بحران مشروعیت نظام، بحران مشارکت عمومی و بحران همگرایی در جامعه ایجاد می شود و این بحرانها ضمن تقلیل کارآیی و اثربخشی نظام سیاسی و اداری، موجب بروز بحران و گسست در فرایند توسعه خواهد شد. بنابراین
مدیریت عملکرد سازمانهای دولتی در جهت بهبود کیفیت خدمات ارائه شده به منظور ایجاد رضایتمندی در شهروندان و مراجعان می تواند از اهمیت بسزایی برخوردار شده، و در تحول و توسعه جوامع نقشی استراتژیک داشته باشد، زیرا بهبود عملکرد سازمانهای دولتی، توانمندی رقابتی، بهره وری و قدرت پاسخگویی این سازمانها را افزایش می دهد.
مدیریت دانش برای مدت های طولانی در کانون وظایف دولت ها و جزو جدانشدنی راهبردها، برنامه ریزی، مشاوره و اجرا بوده است. شواهد موجود نشان می دهد که بخش دولتی در ادامه این تجربه از قافله عقب افتاده است. دولت ها اکنون به اهمیت
مدیریت دانش در سیاستگذاری و خدمات رسانی یه مردم واقف شده و در برخی از بخش های دولتی
مدیریت دانش در ددستور کار دولت قرار گرفته است