نقش استعمار غربی در نوسازی و توسعه جهان سومی ها

در این مقاله، ضمن اشاره ای مختصر به تحولات اقتصادی کشورهای صنعتی و جهان و همچنین تجربیات جهان سوم به بررسی اهمیت تطابق فرهنگ با برنامه ریزی اقتصادی و سیستم سیاسی خواهیم پرداخت. اجمالاً روح این مقاله متوجه پیش نیازهای توسعه و نوسازی در جهان سوم به مفهوم عام و همچنین زمینه های توسعه ی دروغین (تجربه گرایی) نیز مختصراً بررسی خواهد شد. نقش استعمار در عقب ماندگی و پس رفت روز افزون کشورهای سوم که به طرق مختلف از جمله استعمار سیاه اقتصادی انجام شده را میتوان بعنوان برترین دلیل طبقاتی شدن کشورها و ملتها مورد بررسی قرار داد. دراین تحقیق سعی بر آن شده که به دور از جبهه گیری این موارد را مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. سوال اصلی این مقاله این است که استعمار جهانی چه نقشی در توسعه یافتگی یا عدم توسعه جهان سوم داشته است. فرضیه اصلی به این نکته اشاره کرده که استعمار در هرکشوری که منافعش ایجاد میکرده اجازه رشد و توسعه داده و درهر کشوری که درصدی احتمال به خطر افتادن منافعش وجود داشته جلوی رشد و توسعه ی آن جامعه را گرفته. حا ل یا با جنگ یا از روشهای نوین اقتصادی مانند تحریم. دراین تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی وکتابخانه ای برای جمع آوری منابع استفاده شده است

Keywords:

استعمار , نوسازی , جهان سوم , توسعه اقتصادی , استعمار فرهنگی