عدالت از جمله مفاهیم تاریخی فلسفه سیاسی است که از گذشته تا به امروز، جزء آرمانهای بشر بوده است این مفهوم یکی از خواستههای جدایی ناپذیر بشریت است که بنیان حقوق بشر را تشکیل داده است. مفهوم عدالت آموزشی نیز همواره و در همه اعصار مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت بوده است و آنان در طی زمانهای مختلف تلاش نمودهاند تا طراحی برنامههای درسی را به گونهای انجام دهند که هر چه بیشتر به سمت نظریههای یادگیری مبتنی بر عدالت محوری سوق یابد. در حال حاضر نیز وضعیت به همین گونه است و نابرابریهای آموزشی، یکی از مقولههای بسیار مهم در حوزه برنامهریزی آموزشی است که سهم و نقش تعیین کنندهای در گسترش و بهبود آموزش دارد. در این دیدگاه برابری فرصتها و عدالتخواهی یک ارزش محسوب میشود و آموزش و پرورش باید بتواند آن را در نظام شخصیتی انسان توسعه یافته تعبیه کند. این مهم به سادگی به دست نیامده و تلاش برای تحقق عدالت آموزشی بیش از هر چیز منوط به شناخت درست از این مفهوم است. این تحقیق نیز با همین هدف انجام شده است و ضمن بررسی تاریخچه و تعاریف و رویکردهای مفهوم عدالت آموزشی، این مفهوم در نظام آموزشی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.