مقاله حاضر تلاشی است برای ارایه بحثی نظری راجع به تعاریف، رویکردها و الگوهای نظری رایج پیرامون بحران. بقاء اثر بخش و کارایی سازمان در مسیر ایجاد منافع کوتاه و بلند مدت برای صاحبان منافعش نوعا هدفی استراتژیک محسوب می شود. از این منظر می توانیم شیوه هایی را که سازمان برای مقابله با آشفتگی ها و
بحران ها و لذا تضمین بقاء خود در نظر می گیرد بخشی از استراتژی آن سازمان به شمار آوریم. دراین مقاله مبانی شکل گیری نظریه ی مدیریت
بحران به صورتی اجمالی مورد توجه قرارگرفته و دیدگاهای گوناگون درباره ی
بحران طبقه بندی می شود. مقاله ضمن تاکید براهمیت مدیریت
بحران در راستای برنامه های استراتژیک سازمان به این نکته می پردازد که یافته های موجود در مورد
بحران و مدیریت آن انسجام کافی ندارند. از سوی دیگر عوامل ایجاد
بحران مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و راهکارهای مقابله با
بحران از دیدگاه نظری مورد بحث واقع می گردد. صاحب نظران این حوزه از علم مدیریت بر این باورند که ظهور
بحران امر ساده ای نبوده و ماهیتی همه جانبه و فراگیر دارد.