ارتباط بین طبیعت و فرهنگ در هر منطقه از جهان منحصر به فرد است و به نگرش هر فرهنگ به طبیعت باز می گردد. بی توجهی به این تفاوت ها سبب خواهد شد که تصمیمات نامناسبی برای محافظت مناظر فرهنگی گرفته شود. بستر طبیعی همواره شکل دهندظ کانون های تمدنی با ارزش های والای فرهنگی است. در صورت برهمزدن روابط شکل گرفته بین منظر طبیعی و فرهنگی هر سرزمین، ارزش های نهفته در هر دو سو دچار مخاطره می شوند. مناظر باستانی که حاصل سازگاری منظر فرهنگی و طبیعی در طول زمان است، بیانی آشکار از درک متقابل این دوست، در این راستا این سوال پیش می آید که آیا بررسی گونه بندی انواع وزه ها در تحلیل حوزه نفوذ آنها تاثیر گذار است هدف از این پژوهش شناخت قابلیت و ویژگی های انواع موزه ها و اینکه در هر منطقه نوع و مشخصات موزه مورد نیاز را بتوان پیش بینی کرد. در این پژوهش از تجزیه و تحلیل توصیفی، استفاده می شود داده های جمع آوری شده با تهیه و تنظیم جدول توزیع فراوانی خلاصه شده و سپس به کمک نمودار، نمایش داده می شود. در جریان تحلیل های انجام شده به نتیجه می رسیم که اگر ساختار شبکه ای موزه ها را بصورت طولی نگاه کنیم می توانیم این موارد را در طول همدیگر قرار دهیم: 1- شیء موزه ای، 2- موزه محلی، 3- موزه منطقه ای، 4- موزه ملی، 5-
موزه فراملی در گستره شبکه موزه ها هر مورد به ترتیب می تواند زیرمجموعه مورد بعدی قرار گیرد. در این دسته بندی که بر مبنای مکان صورت می گیرد، موزه ها هر یک بیانگر محدوده مربوط به خود می باشند و در مجموع این شبکه موزه ها تبیین کننده جهان و جهان بینی انسانی می باشند که آن را فراکتال موزه ها می نامیم، یعنی همچنان که فراکتال های هندسی تصویر کننده جهانی نامتناهی از الگوی ریاضی خاص خود می باشد موزه ها نیز در مجموع تصویر کننده جهان می باشند.