جنگها و خساراتشان به میراث فرهنگی بحرانی هستند که امروزه بر بعضی کشورهای خاور میانه سایه افکنده اند. میراث فرهنگی یعنی حس هویت جمعی بخشیدن به یک جامعه؛ هویتی ترکیب یافته از ارزش ذاتی اثر و فضای منشا اثر. ارمغان شوم جنگهای سایه افکنده ی دهه اخیر بر خاورمیانه برای مردمان آن بعنوان وارثان حقیقی این میراث، نابودی آثار و هویت جمعی صاحبانش بوده-است. حمله و تخریب میراث فرهنگی جنایت جنگی محسوب شده و صیانت قانونی از آن ، فارغ از سرزمین و ریشه تاریخی که آثار به آن تعلق دارند، مستلزم تعهد فردی و حکومتی است؛ در میراث فرهنگی ا ست که درس آموختن از خوانده ها و شنیده ها به دیدن ارتقاء یافته، در آثاری ملموس متجلی گشته و تاثیری شگرف بر بیننده بجای می گذارد و تخریب چنین آینه ای، فرصت عبرت آموزی از تاریخ و پیشگیری از تکرار اشتباهات پیشینیان را از آیندگان خواهد گرفت. تخریب میراث، گاه هدفمند و گاه پیامد حملات مسلحانه بوده و سه هدف عمده دنبال می کنند؛ تخریب و غارتگری برای تجارت آثار به بازارهای جهانی، تخریب با نگاه
پاکسازی فرهنگی و تخریب با هدف تبدیل کاربری ابنیه به کاربرد نظامی. این مقاله ضمن مرور هر محور و تبعات آن برای سرزمینهای قربانی جنگ، با نگاهی به رشد بیداری و چاره اندیشی های جامعه ی بین الملل، به ارایه راهکار برای برون رفت از این بحرانها می پردازد.