مقوله
دانش و مدیریت
دانش رفته رفته جای خود را در سازمانها باز میکند. استفاده از مدیریت
دانش در دانشگاهها در عصر جهانی سازی، رقابتهای فزاینده و تغییرات تکنولوژیکی به یک امر حیاتی تبدیل شده است. لذا هدف اصلی این مقاله، تبیین نقش مدیریت
دانش در اثربخشی و کارایی عملکرد موسسات
آموزش عالی است. مروری بر یافتههای پژوهشی صورت گرفته حکایت از آن دارد که مدیریت
دانش با کارکردهای دانشگاهها پیوند دیرینه ای دارد و امروزه از مدیریت
دانش به عنوان یک استراتژی تغییر سازمانی برای غلبه بر تحولات نوظهور در اقتصاد دانشمدار انتظار میرود که قابلیتهای سازمانی دانشگاه را در به کارگیری روشها، ابزارها و سیستم های مناسب مدیریت
دانش بهبود بخشد. تحولات عصر جدید به رغم تغییراتی که در ماهیت آموزش و پژوهش در دانشگاه ایجاد نموده است، این مراکز را با چالشهای تازهای مواجه ساخته است که دانشگاهها را جز اتخاذ یک رویکرد نظاممند و سنجیده به منظور مدیریت فرایند هدفگذاری دانشی، شناسایی، خلق، کسب، سازماندهی، ارزیابی، حفظ و نگهداری، اشتراک و در نهایت کاربست
دانش گریزی نیست. از مهمترین این چالشها میتوان به نقش و مسیولیت اجتماعی دانشگاه، کاربست دانش، منابع مالی، عدم وجود فرآیندهای سازمانی و ترسیم نقشه جریانهای
دانش و ایجاد و تقویت فرهنگ
دانش محور اشاره نمود.