امروزه به نظر می رسد نادیده گرفتن احساسا ت انسان وتوجه به حس بینایی به عنوان مهم ترین حس انسان باعث شده است که ادراک افراد از
فضاهای شهری عموما از طریق حس بینایی میسرگردد وطراحان شهری در طراحی مبنا را بر ادراک بینایی گذاشته اند,بدین معنی که تجربه ما از
فضاهای شهری محدود به ادراکات بصری است,در این بین
نابینایان نیز به عنوان بخشی از جامعه کاملا نادیده گرفته شده اند.با طرح این مساله هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخگویی به پرسش زیر است:با توجه به اینکه ادراک افراد از
فضاهای شهری چند حسی است چگونه می توان در شهرهای امروز از سایر حواس انسان هم در فرایند ادراک شهر بهره جست ودر این بین به نقش واهمیت
حواس غیر بصری نیز پرداخته خواهد شد. این پژوهش در بستری از مطالعات کتابخانه ای وبا مرور نظریه های مریوط به ادراک فضا صورت گرفته است و چشم اندازی است جهت شناخت تاثیر
حواس غیر بصری در ادراک فضاهای شهری. در واقع ما به دنبال شکل دهی فضای شهری با قدرت برقراری ارتباط بالا هم برای افراد بینا وهم نابینا هستیم, که در این راستا می توان با استفاده از مصالح دارای بافت های قابل ادراک و ایجادکنتراست در مصالح بافت دار در کف وجداره ها ونبز استفاده از مصالح دارای انعکاس ودرخشندگی و منعکس کننده صوت در کف , واستفاده ازگیاهان تحریک کننده حس بویایی (رزماری، برگ بو، یاس ومحمدی و مانند آنها)..........به فضاسازی برای ادراک غیر بصری پرداخت.