خانواده اولین واحد اجتماعی است که با پیوند
زن و
مرد تشکیل می شود و با تولد فرزندان بر تعداد اعضای آن افزوده می گردد. این واحد اجتماعی به طور طبیعی دارای غایت و هدف است و سرمایه و توان انسانی اعضای آن برای رسیدن به هدف صرف می گردد. هدف
خانواده (همچنان که بارها یادآوری گردید) ایجاد محیط انس، لذت، آرامش و صمیمیت برای همسران است تا به کمک یکدیگر کاستی های خود را رفع کنند و نیازهای طبیعی یکدیگر را برآورده سازند؛ نیز زمینه رشد و تعالی مادی و معنوی برای دو طرف ایجاد گردد و بتوانند نسلی پاک تولید و تربیت کنند.هر مجموعه ای اگر دارای نظام، سازماندهی و مدیریت باشد، بهتر می تواند به اهداف خود برسد و با صرف هزینه کمتر، نتایج بهتری به دست آورد. با به کارگیری مدیریت، از هرج و مرج و هدر رفتن نیروها و سرمایه های هر مجموعه جلوگیری خواهد شد. مدیر در هر مجموعه با هماهنگ کردن اجزا، برنامه ریزی، هدایت و کارکرد صحیح مجموعه را تضمین می کند اما نبودن مدیر به هرز رفتن، ناهمگونی و هرج و مرج می انجامد و در نهایت از هم فروپاشیدگی مجموعه را در پی دارد. پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی بررسی
نقش زن و
مرد در
مدیریت اقتصادی خانواده بپردازد