تحلیل و بررسی محتوای کتاب درسی به تصمیم سازان، دست اندرکاران و برنامه ریزان کمک می کند تا در هنگام تدوین کتابهایدرسی تصمیمات صحیحی بگیرند تا میزان نقص ها و کاستی ها را به حداقل برسانند. چنانچه معلمان قادر به نقد و تحلیل علمی محتوایآموزشی و تعیین نقاط قوت و ضعف آن باشند، در انتخاب روش تدریس و ارزشیابی، انتخاب فرصتهای جدید یادگیری، تعیین تکالیف وفعالیتهای مکمل یادگیری و استفاده از مواد آموزشی و مکمل و مناسب و فراهم آوردن تمهیدات لازم، مانع از تاخیر و تعلل در دستیابیبه اهداف رفتاری و آموزشی خواهند بود. بر این اساس کسب مهارت در انجام این مهم، به پژوهشگر کمک می کند تا با استفاده از شیوه های علمی و دقیق به تشریح و ارزیابی محتوای پیام های موجود در متن درسی بپردازد. امروزه نگاه طراحان، جهت
طراحی آموزشی کمی تغییر کرده و برخی متخصصان، اولین گام طراحی در محتوای الکترونیکی را اقتباس از دوره ها و یا نرم افزار های آموزشی موجود می دانند. مرحله اقتباس باید با
تحلیل محتوا صورت بپذیرد تا در طراحی جدید نقاط قوت، برجسته و نقاط ضعف برطرف گردد (زارعی زوارکی وقاسم تبار و مومنی راد، 1393). در نتیجه یک طراح آموزشی و یا یک یاددهنده در مرحله اول باید تحلیل گر ماهری باشد. ملاکهایی برایانتخاب
محتوا در کشورهایی با آموزش متمرکز وجود دارد که شاید آرمانها و نیاز های تمامی مخاطبانش را برطرف کند در نتیجه همانطورکه بیشتر متخصصان علوم تربیتی
تحلیل محتوا را تکنیکی برای
طراحی آموزشی می دانند (نوروزی و رضوی، 1392) می بایست یک طراحآموزشی برای کاربرد نمونه و مثال در کلاس درس و یا طراحی فعالیتهای آموزشی پس از تدریس، مقوله هایی را پررنگ کند که در محتواوجود ندارند و این مهم فقط با
تحلیل محتوا بر مبنای ملاک انتخاب
محتوا امکان پذیر است. این کار گامی است برای انجام یک طراحیآموزشی اثربخش. این پژوهش یک مطالعه مروری است که با استفاده از منابع متعدد در زمینه برنامه ریزی درسی و اصول طراحی استبه نظر می رسد نیاز به تحقیقات کمی و کیفی برای استخراج مقوله ها ی تحلیل از اصول
طراحی آموزشی جهت تحلیل و عملی ساختناین روش وجود دارد.