کشور
ایران با وجود منابع و ثروتها و سرمایههای عظیم آن به گونهای که شایستهی آن است،
توسعه نیافته است. هدف از این پژوهش بررسی علل
توسعه نیافتگی
ایران در ابعاد مختلف تاریخی، جغرافیایی-محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی، سیاسی- حقوقی و ارایه راهکارهایی در نظام برنامه ریزی و مدیریتی کشور جهت برونرفت از این
توسعه نیافتگی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی بوده و جمع آوری دادهها از روش کتابخانه ای-اسنادی صورت پذیرفت. یافته-های پژوهش نشان میدهد که جهت دستیابی کشور
ایران به
توسعه پایدار و انسانی در مفهوم نوین توسعه، سهم عوامل درون-زا و داخلی بیش از پیش است که در این میان سطح پایین آگاهی و نبود مشارکتهای مردمی به معنای واقعی در نظام برنامه-ریزی و تصمیم گیری، متمرکز بودن قدرت و حاکمیت، تعریف نشدن حقوق شهروندی، ضعف و فقدان وجود نهادهای حایل بین قدرت مرکزی و شهروندان از مهمترین مسایلی است که جامعه
ایران با آن روبرو بوده که خود علتی برای به وجود آمدن مسایل دیگر و در نهایت
توسعه نیافتگی
ایران شده است. به منظور مرتفع کردن این مسایل راهکارهایی از درون و مبتنی بر فرهنگ و آموزههای اسلامی حاکم بر کشور
ایران اتخاذ گردیده، که این راهکارها از یک سو نیازمند تحول در نظام برنامه ریزی ایران، از برنامه ریزی جامع، اقتدارگرا، نخبه گرا، متمرکز و فن سالار به برنامه ریزی مشارکتی، غیر متمرکز، مردم سالار و مبتنی بر خرد جمعی است و از سوی دیگر نیازمند تحول در نظام مدیریت و تصمیم گیری کشور بر مبنای مدیریت مشارکتی، شفاف، پاسخگو، قانونمند، مسیولیتپذیر و کارآ و در قالب
حکمروایی شایسته مطرح میگردد.