اولین گزارش هایی که در سازمان ملل درباره
توسعه در کشورهای جهان نوشته میشد حاوی هیچ بحث جدی درباره مقولات غیر اقتصادی نبود. در گزارشی که در سال 1964 درباره
توسعه در آمریکای لاتین منتشر شد سخنی از بهداشت، آموزش، برابری، جنسیت و محیط زیست به میان نیامده و به مسایل مناقشه انگیزی نظیر مشارکت، دموکراسی یا سیاست به مثابه بخشی از فرایند و یا هدف
توسعه پرداخته نشده بود.
توسعه به مثابه رشد اقتصادی با ابزار تحلیل هزینه – منفعت برای توجیه برنامه ریزی توسعه، خیلی زود ناکارآمدی خود را نشان داد. مفهوم
توسعه پایدار مفهومی اساسی و مهم است، زیرا دربرگیرنده ایدیال ها و اصولی است که درک، شناخت و تحقق آنها، آیندهای روشن را نوید میدهد و جهل نسبت به آنان، اضمحلال و نابودی محیط زیست و بشریت را به دنبال خواهد داشت. در
توسعه پایدار به رشد اقتصادی و تحقق استانداردهای بهتر زندگی بدون از دست دادن منابع کمیاب طبیعی توجه میشود.
توسعه پایدار تلاش برای حمایت از آینده، در زمان حال است. منظور از پایداری، امکان اجرای یک عمل در درازمدت است.
توسعه پایدار به معنای تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برای حداکثرسازی رفاه انسان فعلی بدون آسیب رسانی به توانایی نسل های بعدی برای برآوردن نیازهایشان است. با توصیفی که از
توسعه پایدار و ارزیابی
تاثیرات اجتماعی ارایه شد و با توجه به مشاهده یکجانبه نگری اقتصادی در مدیریت و برنامه ریزی مناطق مرزی، لازم است که در مورد احداث بازارچههای و
توسعه تجارت در نقاط مرزی، ارزیابی
تاثیرات اجتماعی و دگرگونی
هسته های فرهنگی ناشی از مداخلات، مورد مطالعه قرار گیرد. در واقع تحت تاثیر اقدامات تجاری و اقتصادی، شاهد بروز آثار اجتماعی و فرهنگی ای از جمله مهاجرت، بهم خوردن ترکیب سنی و جنسی جمعیت، تغییر سبک زندگی، تغییر ساختار روابط اجتماعی و همچنین دگرگونی
هسته های فرهنگی در مناطق مرزی هستیم. بنابراین ضرورت دارد که ضمن ارزیابی نتایج اقدامات
توسعه ای از جمله احداث بازارچههای مرزی؛ اقدامات پیشگیرانه و جبرانی در راستای تحقق
توسعه پایدار و کاهش حجم مسایل و آسیب ها در مناطق مرزی انجام گیرد.