یکی از اهداف توسعه پایدار، محیا ساختن آینده مطلوب برای جوامع بشری از طریق رفع نیازهای انسانی و تلاش درجهت ارتقا کیفیت زندگی است و از سوی دیگر رابطه متقابلی بین معماری و انسان وجود داشته و معماری یکی از عوامل شکل گیری شخصیت و کیفیت زندگی است، اما امروز به علت فاصله و شکاف میان معماران و کاربران و عدم درک نیازهای کاربران از سوی معماران و همچنین تکبر معمارانه حاصل از دوران مدرن،
معماری مسکن با کاربرانش بیگانه بوده و با برخی اهداف
توسعه پایدار همسو نیست. در نتیجه هدف این تحقیق بررسی نقش معماران و اهمیت آنها در لزوم توجه به کاربران و کارفرمایان و تبعات عدم توجه به آنها در معماری بوده و در این راستا از روش تحقیق کیفی و با روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای بهره گرفته و به این نتیجه رسید که از آنجا که مردم باهم متفاوتند، پس معماری واحد وجود نداشته و با طراحی خانه های همشکل، تصوارت مردم و ویژگی های خصوصی آنها از بین خواهد رفت و با معماری بیگانه خواهند بود. پس معمار باید باتوجه به خصوصیات فردی کاربران و با همفکری و مشارکت و درک توام با ارضا نیازهای عاطفی آنها دست به طراحی بزند تا مسکن مطلوب حاصل شود.