مقاله درباره شباهت های آراء
رواقیان و آموزه های مولانا در حیطه اخلاق است. در این مقاله به مفاهمیی همچون ارزش هایمیانگینی، قوه عاقله، نفس و پیشرفت اخلاقی در آثار
رواقیان و مولانا پرداخته می شود. در این مقاله از متن های بجا مانده ازفیلسوف رواقی، اپیکتتوس، و مثنوی معنوی و فیه ما فیه مولانا برای بیان شباهت های اندیشه های آنها استفاده شده است. نتایجاین بررسی نشان داد که مولانا نیز همچون
رواقیان در مورد
تاثرات و امور تقدیری بجای منفعل بودن در مقابل آنها به نوعی براخلاقی که به استفاده از
تاثرات برای پیشرفت اخلاقی اشاره دارد، تاکید می کند. همچنین ساختارسازی پنهان در روایت رابطهانسان با خداوند در نوشته های مولانا است. جهد مولانا برای بیان و ساختن اخلاق عملی و اجتماعی برای پیروانش است و کوششاو برای دستیابی به اخلاقی همسو با تصوف و اسلام با استفاده از اخلاقی بدور از اسرار و هماهنگ با زندگی فردی است و همیننکته باعث شباهت هایی مفهومی بین آموزه های او و آراء
رواقیان که همین هدف را برای مکتب فلسفی شان در نظر داشتند، شده است.