کاربست نظریه معنایی انگاره - بنیاد در طنزهای اقلیمی رساله دلگشا

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 277

This Paper With 25 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LRR-9-2_003

تاریخ نمایه سازی: 6 آذر 1397

Abstract:

این جستار منتخبی از حکایات رساله دلگشا اثر عبید زاکانی را از منظر نظریه معنایی انگاره - بنیاد پیشنهادی راسکین (1980) تحلیل و بررسی می کند. راسکین تلاش می کند ساز و کارهای حاکم بر تولید و درک متون طنزآمیز کوتاه به ویژه جوکهای تک خطی و ساده را توصیف و تبیین کند. بر اساس این نظریه، هر متن مطایبه آمیز، 1) دو انگاره دارد؛ 2) متن با هر دو انگاره، همپوشانی دارد، و 3) دو انگاره هم پوشان متضاد یکدیگرند. راسکین متن واجد این شرایط را طنزآمیز و فاقد آن را غیر طنزآمیز معرفی می کند. پس از تبیین نظریه معنایی، از مجموع 256 حکایت رساله دلگشا به تصحیح محجوب (1999)، 19 حکایت به مثابه طنز اقلیمی و به طریق اولی، طنز اهالی قزوین در مقام پیکره دادگانی انتخاب شد. سپس، پنج نمونه از این حکایات از منظر نظریه معنایی به تفصیل تبیین شد و باقی حکایات نیز به طور کلی بررسی شدند. آنگاه، به تبعیت از دستوریان روایت به ویژه پراپ (1928) و برمون (1973)، طرز رفتار اهالی قزوین در این حکایات در سه کارکرد اصلی قرار گرفت و این الگوی کلی حاصل شد که نقش قزوینی می تواند معرف کنش های سفاهت و بلاهت، و کنش های سفاهت و بلاهت می تواند معرف نقش ابلهانه باشد. برخی یافته ها نشان می دهند که طنزهای اقلیمی در حکایات بسامد بالا دارند. این طنزهای اقلیمی ویشکاری قزوینیان را نشان می دهند. در مجموع، کاربست این نظریه در طنزهای اقلیمی رساله دلگشا نشان می دهد که همه طنزها به تمامی از شروط نظریه معنایی تبعیت میکنند و با آن سازگاری دارند.

Authors

ابوالفضل حری

استادیار زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه اراک، اراک، ایران