پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی نقش فرهنگ ایمنی و مدیریت
ریسک و رفتار بیمه ای افراد در سطح شهر تهران در سال 1396 می پردازد. به نظرمی رسد که صنعت بیمه در ایران، در مقایسه با وضعیت جهانی، از وضعیت مطلوبی برخوردار نباشد. در بسیاری از موارد، دست اندرکاران بیمه، معتقدند، ناکامی صنعت بیمه در ایران ناشی از ضعف فرهنگ بیمه است؛ اما اصطلاح فرهنگ ایمنی مفهومی مبهم بوده و برای تبیین و یا تصمیم گیری در مورد صنعت بیمه ناکارآمد است. پارادایم فرهنگی که شاخص ترین نظریه پرداز آن ماری داگلاس است، در شناخت درک از
ریسک و مخاطره بر این باور است که این فرهنگ است که به اعضای یک گروه اجتماعی یاد می دهد که چه چیزی را
ریسک بدانند و چگونه آن را مدیریت کنند. با این رویکرد می توان
فرهنگ ایمنی بیمه را از حالت کلی و ابهام آن در آورد و به جای آن ترکیبی از عوامل درک از
ریسک و واکنش به
ریسک و اعتماد به خدمات بیمه ای را قرار داد. این تحقیق با تکیه بر نظریه فرهنگی و به کارگیری روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه، سعی داشته است در سطح شهر تهران به بررسی رابطه ی شیوه های زندگی مختلف با ادراک ریسک، بررسی رابطه ی مولفه های
فرهنگ ایمنی بیمه با
تقاضای بیمه و رتبه بندی مخاطرات از نظر شهروندان تهرانی بپردازد. برای این منظور یک نمونه ی 400 عضوی از جمعیت گرفته شد. نتایج نشان داد بین هیچ کدام از شیوه های زندگی (مساوات طلبی، تقدیرگرایی، فردگرایی و سلسله مراتب گرایی) و متغیر مدیریت
ریسک به صورت اقدام به بیمه رابطه وجود ندارد؛ اما رابطه ی اعتماد به خدمات بیمه ای با
تقاضای بیمه از لحاظ آماری تایید شد.