بررسی غزل داستانه ای مولوی بر اساس نظریه زمان ژرار ژنت

Publish Year: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 324

This Paper With 15 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

OSPL02_219

تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1397

Abstract:

یکی از مسایل مهمی که در زمینه روایت و روایت گری بیشتر به آن پرداخته شده است، رابطه زمان و روایت است و ساختارگرایان در سال های اخیر بسیار به مساله چگونگی تبلور زمان در روایت علاقه مند شده اند. بنا بر تحلیل ساختارگرایان، به ویژه ژرار ژنت، زمان یکی از عناصر مهم در پیشبرد روایت است. وی برای زمان در روایت سه مولفه مهم تعریف کرده است:.1 ترتیب .2 دیرش.3 بسامد. ژنت مولفه دیگری نیز دارد که از منظر نظریه زمان در روایت، اهمیت دارد: فاصله زمان رخدادهای داستان با کنش روایت.غزل داستان های مولوی از نظر ساختار و بر اساس نقسیم بندی غزل روایی، به سه قسمت تقسیم می شوند؛ حکایت، گفت وگو و توصیف. در این تحقیق بر اساس مولفه هایی که ژنت در اختار ما قرار داده، غزل داستان های با ساختار حکایت مولوی که جنبه روایت در آنها عنصر اصلی به حساب می آید، مورد بررسی قرار گرفته اند. غزل داستان های مولوی در ساختار شامل سه قسمت اند: مقدمه، تنه و نتیجه. طبق این تقسیم بندی (غزل داستان های با ساختار حکایت، گفت وگو و توصیف) می توان گفت در غزل داستان های مولوی شیوه خاصی از ترتیب زمانی را می توان دنبال کرد. در مقدمه ها زمان روایت در زمان حال است و در طی یک بازگشت زمانی، مولوی مقدمه را به تنه وصل می کند و تنه روایت را در زمان گذشته بازگو میکند. در نتیجه گیری نیز مجددا به زمان حال بازمی گردد و سخن نهایی خود را بیان میکند