عفونت های ویروسی و سیر تحول دانش ویروس شناسی

باکتریولوژیست های اولیه براین باور پافشاری داشتند که تمام بیماری های واگیر و عفونی به وسیله باکتری ها ایجاد می شود. مگر چند مورد شناخته شده ای که عوامل آن ها قارچ ها و یا پروتوزوئرها بودند. اما زمان نشان داد که باکتری ها و عوامل شناخته شده دیگر در بسیاری از بیماری های عفونی حضور ندارند. نهایتا مشخص شد که ترشحات اخذ شده از این بیماری ها پس از عبور از فیلترهایی که باکتری های معمولی را عبور نمی دهند، هنوز بیماری زایی خود را حفظ می کنند. بیش از چهل سال (یعنی از سال 1892 تا (1935 این تنها دانش موجود در مورد عوامل بیماری زایی بود که آن ها را اجرام رد شده از فیلتر یا ویروس های قابل عبور از فیلتر بنامند. این صفت همانطور که آگاه هستیم امروزه مورد استفاده نیست، زیرا بعضی از ویروس های شناخته شده ممکن است که به قدر کفایت کوچک نباشند که از فیلتر عبور کنند، از طرف دیگر بعضی از باکتری های خوب شناخته شده از فیلترهایی که باکتری های معمولی را نگه می دارد عبور می کنند.کلمه ویروس یا ویریون امروزه دلالت بر یکسری از صفات می کند که عبور از فیلتر تنها یکی از کاراکترهای احتمالی آن است.ازنقطه نظر تاریخی عدم آگاهی راجع به ویروس ها تعجب برانگیز نیست زیرا نسبتا خیلی وقت نیست که آنها به علوم زیستی معرفی شده اند. البته خود ویروس ها جدید نیستند احتمالا از زمانی که موجودات عالی وجود داشتند ویروس ها نیز به عفونی کردن این موجودات مشغول بوده اند. اما ایده ویروسی نسبتا جدید است و دانش شناسایی ویروس ها به صورت عوامل عفونت زا جدید است.کشف عوامل عفونی از نظر تاریخی اصولا خیلی قدیمی نیست. بقراط صاحب نام بزرگ در علم طب 400 سال قبل از میلاد عقیده داشت که هر بیماری علتی دارد البته او نمی دانست که بیماری به وسیله اجرام زنده خیلی کوچک و غیر مرئی ایجاد می شوند.اولین ویروس شناخته شده ویروس بیماری موزائیک تنباکو بود که به وسیله ایوانوسکی در سال 1894 معرفی شد. در سال 1898 لوفر و فروش در آلمان ویروس تب برفکی را از فیلتر باکتری ها عبور دادند که غیر قابل مشاهده با میکروسکوپ نوری بود. این اولین ویروس حیوانی بود که شناخته شد. در همان سال Sanarelli ثابت کرد که نوعی تومر بسیار واگیردار خرگوش به نام میکسوماتوز به وسیله یک ویروس ایجاد می شود. در سال های بعد از این، خیلی ویروس های دیگری کشف یا بیشتر شناخته شدند.از زمانی که ویروس ها کشف شدند تا زمانی که استنلی بعضی از صفات طبیعی ویروس ها مانند کریستالیزه شدن را نشان داد خیلی کم به طبیعت خود ویروس ها توجه شده بود. تنها ویروس ها را به خاطر عوارضی که به وجود می آوردند یا آنچه انجام می دادند مطالعه می کردند نه به خاطر آنچه هستند. گاهی تنها نشانی برای تشخیص حضورشان علائم قابل مشاهده بود که در بعضی موارد در حیوانات و یا در گیاهان ایجاد می کردند. مانند گنجیدگی یا عوارض دیگر در سلول های آلوده. بسیاری از محققین جستجوی میکروسکوپیک را در پیکر جانداران برای تشخیص ویروس غیر عملی و یا قابل اشتباه با عوامل ساپروفیت دیگر تصور می کردند و راهی برای اثبات یا عدم اثبات این فرضیه وجود نداشت.