انسان محور همه بحث ها و مطالعات اندیشمندان در همه ی رشته های علوم انسانی است. علم حقوق نیز، که به تنظیم روابط انسانها مبادرت می ورزد و حقوق کیفری، که به خطاکاری انسان ها می پردازد، نمی تواند نسبت به انسان و تعریف و ویژگی های او بی توجه باشد .بدین ترتیب بررسی این نکته که تاثیر دیدگاه های مکاتب انسان مدار(سکولاریسم) بر حقوق و به ویژه حقوق کیفری چه بوده است می تواند نتایج جالبی به دست دهد. بر اساس دین مداری و مذهب گرایی نیز، که انسان را آفریده و مطیع خداوند در زمین و وی را برخوردار از کرامت ذاتی دانسته است البته گاها با فاصله گرفتن از سیاست های دینی به خطا و تباهی می افتد و در مواردی تمرد و انحراف از دین و عقاید دینی تالی فاسد خواهد داشت. در این پژوهش بیان شده
سکولاریسم صرفا به معنای جدایی دین از سیاست نبوده و هر حوزهای که با اختیار انسان در ارتباط باشد، محل نفوذ
سکولاریسم خواهد بود. بهاین ترتیب، اخلاق سکولار معنای عامی خواهد داشت که حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر، تعلیم و تربیت و غیره را دربر می گیرد. مسئله دیگری که در این مقاله که به روش تحلیلی و کتابخانه ای انجام شده، بیان می دارد سکولاریزم هر چند به بی دینی ترجمه شده اما در اصل به معنای
عرفی شدن می باشد،
عرفی شدن در عرصه دین، معرفت شناختی و حقوق کیفری است
سکولاریسم چه اثراتی بر
عرفی شدن حقوق کیفری داشته؛
عرفی شدن دین به چه قراری است و همچنین نسبتی که بین اخلاق دینی و اخلاق سکولار برقرار بوده و انسان را خالق ارزش ها یا بهبود ارزش ها مفروض دانسته ایم. برای نشان دادن این نسبت، کوشش شده است که ویژگی های هر یک از آنها شناسایی و تا حد مقدور توضیح داده شود