دانش مدیریت شهری و صلح

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 358

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

این Paper در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

NCPD03_024

تاریخ نمایه سازی: 15 دی 1398

Abstract:

صلح در مفهوم عمومی پیامی است که در میان ملت ها در راستای کشور ملت معنا پیدا میکند. از گذشته همه تعارضات عمومی میان کشورها در قالب نبود صلح تبیین می شده است؛ اما با تحولات جدید در عرصه روابط بین الملل به ویژه تحولات عرصه ارتباطی و سرزمینی مفهوم صلح از قالب میان کشورها به میان ملتها نیز آمده و بستری برای تعاملات رفتاری شده است. تحولات پس از فروپاشی اتحاد شوروی جنگ میان کشورها را به جنگ و تعارض در میان کشور آورده است، تعارضات قومی، منطقه ای، مذهبی و ... تصویر صلح را نیز دگرگون ساخته است. اگر در گذشته عهدنامهها و پیمان نامه ها و حتی مبنای تشکیل سازمان ملل متحد میان دولت ها بود امروز این رویکردها باید در داخل کشورها نیز به بحث گذاشته شود. نهادها و سازمانها و یا عناصر جدید برای تحقق این مهم بایستی از درون کشورها شکل بگیرد که با توجه به تحولات زندگی بشری در رویکرد به شهرنشینی یقینا این بخش از مذاکرات بایستی در بستر شهر معنا شود. به عبارت دیگر پارادایم جدید جنگ میان مردم که در حال حاضر بیشترین تعارضات را به میان مردم یک کشور سوق داده نیازمند دستگاهی دیگر از جنس تعامل است که بیشترین تاثیرگذاری را روی روابط میان جوامع ایفا می کند. حکومتهای محلی با کارکرد محلی منطقه ای در درون کشورها و با عنایت به تحولات شهرنشینی که تا میانه هزاره سوم به بیش از 70 درصد ساکنین کره زمین می رسد تنها سازه قابل دسترس برای تحقق صلح است. از اینرو از آنجا که دولت های محلی لایه زیرین دولت هستند که اغلب تبعات منازعات را به صورت مستقیم لمس می کنند صلح طلبی و صلح جویی آنها راهبرد حرکت های نوین به سوی صلح با دوام یا پایدار است. این دولت ها یا حکمرانی ها در سه مرحله زمانی قادرند اقدامات صلح آمیز داشته باشند نخست پیش از منازعه، حین منازعه و پس از منازعه است. در هر سه زمان کارکرد دولت های محلی از جنس مدیریت، شناسایی پتانسیل های تعارض و رفع شاخص های تعارض است. مشروعیت بخشی به نیازهای مردم در محدوده حاکمیتی دولت های محلی و تلاش برای ایجاد تفاهم عمومی و رفع مبانی تعارض و اختلاف از مهمترین کارکردهای صلح است. توجه به این مهم که کارکرد تعاملی ساختاری و برنامه ریزی شهری و مدیریت محلی بستری از فضای صلح را با عنایت به خواسته ها و نیازهای مردم تدقیق می کند بدون تاکید بر نقش شهر به عنوان سازمان اجتماعی ناممکن است. شهرها عموما در تلاش هستند تا ظرفیت های لازم برای تعاملات اجتماعی را فراهم کنند و کیفیت معنادار در ساخت شهر و روابط حاکم بر آن تبیین نمایند و مفهوم ناصلح را به حاشیه برانند تا امنیت شکل یابد و مدارا و تعامل جاری شود. در این راستا لازم است الگوهای مکانیکی شهرهای ما در جهان کنونی بازتعریف شود و ظرفیت های پنهان مانده و نادیده آنها تدقیق شود. در این الگوها در شهرها تنها ظرفیت های مورد نیاز برای نیازهای فردیمان را تامین می کنیم و از دیگر موارد غافل هستیم در حالیکه شهر محل تفرق و تکثر و تنوع است و بستری برای بروز ناامنی و خشونت حتی به صورت پنهان است. لذا لازم است که به شهر ارگانیک نگاه کنیم و آن ظرفیت های دورمانده را به میان آوریم و شکلی از تعامل مشترک کالبد، رابطه و دانش را برای آن معنا کنیم. جدیترین عنصر در رفع ناصلح مشارکت است؛ مشارکتی که مبنای تصمیم گیری و بستری برای پیشگیری از بروز تعارض و ترجمهای از احترام به حقوق ساکنانی است که به رغم همه تعارضات قدرت تعامل و گفتگو و همراهی دارند. نکته مهم در این رویکرد آن است که رابطه تعاملی قدرت و دانش به نوعی است که مفهوم دانش را در جهت تامین منابع قدرت هدایت کرده و معادله قدرت را که معادله آشکار در شهر است را در جهت افزایش تعارضات و اختلافات سوق داده است. در موضوع صلح و مدیریت شهری چگونگی پیادهسازی مسائلی مثل دانش شهر، دیدگاه و زاویه دید به شهر بستری برای معرفت شناسی صلح پدید می آورد و کارکرد حکومت محلی را در انتظام بخشی به حل اختلافات با تکیه بر مشارکت ذینفعان در جهت تامین امنیت و کاهش ناصلح هدایت می کند. شهر امروزه سامان زندگی بشری است که ظرفیت های بلندی برای کاهش تنش ها و تعامل و مدارا دارد عناوینی که صلح در بستر آنها شکل می یابد و جاری می شود.

Authors

زهرا نژادبهرام

دکتری علوم سیاسی وعضو شورای اسلامی شهر تهران