انسان از دیدگاه اسلام ، دارای دو بعد یا دو ساحت نفس و بدن می باشد و بعد نفسانی انسان، دارای سه زیر مجموعه؛ ساحت معرفتی (شناختی)؛ ساحت احساسی، هیجانی (عاطفی) و ساحت ارادی است که پس از تحقق حالت های سه گانه نفسانی یادشده در انسان، فعلی در قالب گفتار یا کردار از آدمی صادر می شود (ساحت رفتاری) که بدین وسیله می تواند بیانگر منش و شخصیت او باشد. از طرفی ایمان، به عنوان اساسی ترین شاخص در
اخلاق بندگی یا نحوه ارتباط انسان با خداوند به
قلب نسبت داده می شود اما
قلب تنها به ساحت شناختی و باور (ایمان) تعلق ندارد و علاوه بر آن، شامل دو ساحت عاطفی و ارادی نیز می گردد که ارتباط این ساحات با یک دیگر و تاثیر و تاثر آن ها بر یک دیگر قابل تامل و بررسی است. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی جایگاه
قلب به عنوان نقطه تلاقی ساحت های شناختی، عاطفی و ارادی در
ساحات وجودی انسان و ارتباط آن با
اخلاق بندگی و تاثیر
ایمان در ساحات عاطفی و ارادی انسان همانند محبت، رضا و تسلیم، خوف و رجا، صبر، توکل، شکر و سپاس و عبادت و بندگی از منظر نهج البلاغه پرداخته شده است.