دانش بشری و جغرافیای زیستی (کاربرد جغرافیای زیستی)
شاخه ای از دانش بشری که با عنوان جغرافیای زیستی از آن یاد می شود، بخشی از علوم تجربی است که در مرز تلاقی و تلفیق دو رشته علمی جغرافیا و زیست شناسی قرار دارد. به تعبیر دیگر جنبه جغرافیایی دانش زیست شناسی یا جنبه زیست شناختی دانش جغرافیا است. هدف این شاخه از دانش ، درک نحوه انتشار جاندارن روی کره زمین و علل کیفیت گسترش آنهاست: یعنی فهم و بیان این نکته که جانداران چگونه روی کره زمین پراکنده شده اند و چرا اینگونه منتشر شده اند؟ اصطلاح جغرافیایی زیستی معادل Biologeography در زبان انگلیسی است.
● وجوه تمایز جغرافیایی زیستی و جغرافیایی کلاسیک
وجوه عمده تمایز جغرافیایی زیستی یا جغرافیای کلاسیک در واقع از تفاوت بین هستی زنده و پدیده های غیر زنده نشات می گیرد. موجودات زنده با وجود تنوع بسیار و با داشتن مجموعه ای از ویژگیها از اشیای غیر زنده ، متمایز هستند. اصلی ترین وجه تفاوت آن است که اشیای غیر زنده در برخورد با عوامل محیط به صورت تابع بدون اراده عمل می کنند و انتشار آنها در کره زمین نیز از این قاعده تبعیت می کند. در حالی که موجودات زنده در تمام واکنشهای حیاتی از جمله استقرار و انتشار خود ، از صورتها و درجات متفاوتی از اراده و توان خود بهره می برند.
به عبارت صحیح تر تابع بدون اراده محیط و عوامل نیستند. گیاهان در سطحی پایین تر ، حیوانات در سطحی بالاتر از گیاهان و در نهایت انسان در درجه بسیار بالاتری از جانداران دیگر ، محیط را تغییر می دهند و خود را با مقتضیات محیط منطبق می سازند که این توانایی دقیقا در انتشار و استقرار آنها اثر می گذارد. مجموعه این تواناییها و تفاوت جانداران با غیر جانداران ، دلیل تفکیک جغرافیای کلاسیک به مساله تحول یا دینامسیم در پدیده های مورد مطالعه توجه می شود ولی میزان اهمیتش بیشتر است.
● کاربرد جغرافیای زیستی
جغرافیای زیستی یک دانش کاربردی است. به این دلیل که انسان جزء موجودات زنده است و مانند همه جانداران ، مهره ای در داخل شبکه عظیم حیاتی است. به بیان ساده تر حیات انسان به زندگی جانداران دیگر وابستگیهای متنوع دارد این وابستگیها را می توان به این صورت طبقه بندی کرد.
بخشی از غذای مورد نیاز انسان از تولیدات گیاهی بدست می آید که گروه غلات ، حبوبات ، سبزیها و میوه ها در این مجموعه قرار می گیرند. شرایط شناخت مطلوب برای پرورش این قبیل منابع غذایی مورد نیاز و توجه انسان است.
بخشی از غذای انسان از تولیدات حیوانی تامین می شود. دسته ای از حیوانات از طریق گیاهان مزروعی یا دانه های غذایی کشتزارها تغذیه می کنند و پرورش می یابند و دسته دیگر نیز در مراتع و چراگاهها پرورش داده می شوند.
گروههای متعددی از موجودات زنده ، مانند ویروسها ، قارچها ، باکتریها و دیگر جانداران مانند کرمها ، شپشها ، حشرات و تک یاختگان مستقیما به انسان آسیب می رسانند که بالطبع شناخت محیط جغرافیایی و وضعیت زیستی آنها مورد توجه انسان است. مجموعه های بزرگ دیگری از گیاهان و جانوران نیز در طبیعت وجود دارند که مانند گیاهان و جانوران اهلی ، انسان بطور مستقیم از آنها استفاده نمی کند. ولی به دلایل متعدد ، شناخت وضعیت ، عوامل تعیین کننده انتشار آنها مورد توجه اوست.
● روابط متقابل جانداران و محیط
دانش جغرافیا بر اساس ساده ترین و در عین حال جامع ترین تعریف عبارت است از توصیف و تعلیل انتشار پدیده ها در بستر مکان و زمان. بنابراین مکان و زمان در بررسیها و تحقیقات جغرافیایی ، دو جزء تفکیکی ناپذیرند. پدیده های جغرافیایی به اقتضای ماهیت خود ، ترکیب پپچیده ای دارند و مجموعه ای از عوامل را همراه با ارتباط متقابل پدیده ها شکل می دهند. این ساختار و ترکیب ، یک سیستم یا یک مجموعه متشکل از اجزای مرتبط نامیده می شود و نتیجه آنکه جغرافیا بطور اعم با بررسی سیستمها سروکار دارد. این کیفیت و معنا در جغرافیای زیستی محسوس تر و ملموس تر است. جانداران با یکدیگر و با محیط اطراف خود روابط منظم و قانونمند دارند. در جغرافیای زیستی برای درک دلایل جانداران ، با توجه به مجموعه روابط جانداران با محیط و ارتباط جانداران با یکدیگر ضروری است.
موجودات زنده تحت تاثیر و کنترل عوامل محیطی قرار دارند. عوامل اقلیمی مانند میزان بارندگی ، درجه حرارت شدت و مدت وزش باد در تعیین محدوده انتشار گیاهان ، حیوانات و انسان نقش اساسی دارند و علاوه بر تعیین محدوده انتشار بر ویژگیهای جانداران نیز اثر می گذارند. موجودات زنده نیز وضعیت محیط را تغییر می دهند و بر آن موثر هستند. برای مثال گیاهان با ترشح موادی از ریشه ها ترکیبات کانی خاک را تغییر می دهند و با انباشتن مواد آلی بر پوسته زمین با تغییرات اساسی در آن پدید می آورند. حیوانات نیز با انتخاب گیاهان خاص برای تغذیه خود ، نوع پوشش گیاهی را تغییر می دهند.
● رابطه اکولوژی و جغرافیای زیستی
دانش اکولوژی از جغرافیای زیستی اشتقاق یافته است و می تواند ماهیتا جز بحث زیستی قرار گیرد ولی رشد سریع این شاخه از دانش بشری علاوه بر تاثیری که روی بسیاری از شعب علوم طبیعی گذاشته است بطور محسوسی دیدگاههای فعلی جغرافیای زیستی را نیز متحول ساخته است. رشد و توسعه این گرایش به دلیل توجهی است که در دانش اکولوژی به تاثیرات جانداران بر محیط و خود جانداران مبذول می شود.