طی پنجاه سال گذشته آن دسته از سیاستهای توسعه کشاورزی که به کاربرد نهادهای بیرونی به عنوان عاملی برای افزایش تولید مواد غذایی تاکید داشته اند ، موفقیتهای قابل توجهی به دست آورده ان د . این امر به نوبه خود ، افزایش آفت کش ها ، کودهای شیمیایی و ... را به دنبال داشته است.(سوانسون و همکاران، ۱۹۹۷ ).این نوع توسعه کشاورزی وابسته به سرمایه گذاری در مورد نهاده های گران قیمت است که موجب تولید ضایعات فراوان و صدمه رساندن به محیط زیست می شود .مواد شیمیایی مانند آفت کش ها و کود های شیمیایی موجب آلودگی خاکها ،آب و هوا می شده و به سلامت محیط صدمه می رسانند . و باعث تشدید فرسایش خاک می شوند (پی منتال و همکاران، ۱۹۸۹ ).از طرفی مواد شیمیایی وارد آبهای سطحی ،آبهای زیر زمینی ،آبخوانها و دریاچه ها شده که می تواند اثرات زیان بار جبران ناپذیری بر سلامت جامعه به بار آورد. با توجه به مسائل بالا بایستی به سمت نوعی از کشاورزی پیش برویم که بتواند به طور فزاینده در جهت بهره وری و کارایی بیشتر استفاده از منابع طبیعی و ایجاد موازنه در محیط زیست تکامل و توسعه یابد . در این صورت شرایط مناسب تری را برای انسانها و موجودات پدید خواهد آورد .کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه ( 1987 ) این نوع از توسعه را توسعه پایدار می داند و معتقد است توسعه پایدار آن توسعه ای است که در جهت رفع نیازهای نسل کنونی حرکت می کند ، بدون اینکه توانایی نسل های آینده را در رفع نیازهایشان کاهش دهد .دوور و تالبوت ( ۱۹۸۷ ) معتقد اند که در تلاش برای یک کشاورزی پایدار ضروری است که علوم کشاورزی با علوم اکولوژیکی تلفیق گردد.
هدف این مقاله این است که با توجه به شواهد و تجربیات موجود ، اثرات استفاده از کشاور زی نوین در حد امکان تبیی ن و چالشهای آن بررسی و راهکارهای لازم ارائه گردد .