بررسی الگوهای غالب فرزند پروری در کودکان کار شهر کاشان

پدیده کودکان کار از مشکلات آسیب زای اجتماعی است که از دیرباز در سراسر جهان وجود داشته و سالهای اخیر به دلایل گوناگون در کشور ما نیز افزایش یافته است. طبق نظریه های کارشناسان عوامل گوناگونی ازجمله اقتصادی، اجتماعی، زیستی-روانی و خانوادگی در بروز و شیوع این پدیده دخیل هستند. همچنین شواهد موجود در مدارس نشان میدهد که کودکان کار شرایط متفاوتی نسبت به سایر همنوعان خویش در کلانشهرها دارند؛ لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش الگوهای فرزند پروری در کودکان کار شهر کاشان و مقایسه چگونگی وضعیت آنها با سایر همنوعانشان در کشور انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است و بدین منظور از مصاحبه به عنوان ابزار اصلی و پرسشنامه بامریند به عنوان مبنای سوالات مصاحبه و ابزار فرعی استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش، مشتمل بر کلیه دانش آموزان شاغل و محصل مدارس پسرانه منطقه کاشان است که از این میان نمونه ای ۲۷ نفره از دانش آموز به صورت هدفمند و اشباعی انتخاب شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که اکثریت کودکان موردتحقیق، از الگوی فرزند پروری مقتدر بهره مند و همچنین عنصر غالب فرزندپروری والدین آنها "کنترل و نظارت" بوده. لذا خانواده نقش مهمی بر کودکان کار موردپژوهش داشته است؛ درواقع برخلاف تصور موجود که آنان را افرادی بی سرپرست و دارای والدینی بی اعتنا، آسانگیر و از این قبیل میدانند، اکثر این کودکان از خانواده های مقتدر و استبدادی بوده و والدین، کنترل و نظارت لازم را بر فرزند خود اعمال میکردند. همچنین در این زمینه نگاه جدید و مثبتی به کار کودک به وجود آمد؛ در شرایطی که کودکان راحتی و تنپروری، بیمسئولیتی و رفاه مطلق را ترجیح میدهند، کار کردن آنها سبب جلوگیری از به وجود آمدن کودک وابسته و بی مسئولیت شده است.

Keywords:

الگوهای فرزند پروری , کودکان کار , خانواده , فقر