پژوهش حاضر با هدف شناخت علل
طلاق عاطفی زوجین انجام شده است. این پژوهش از نوع مطالعات ثانویه بود و به روش
مرور سیستماتیک انجام شد. جامعه آماری شامل پایگاه های اطلاعاتی و مطالعاتی بود که از جوانب مختلف به موضوع
طلاق عاطفی زوجین در بازه زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۹ پرداخته بودند. پس از جستجو، تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام شد. در نهایت ۲۰ مقالهایرانی که دارای معیار ورود به مطالعه بودند، بررسی شدند. بیشتر مقالات مرتبط با موضوع " طلاق عاطفی" نشان دادند که عوامل متعددی از جمله عوامل خانوادگی (دخالت خانواده ها و ناهماهنگی خانواده ها و تربیت نادرست)، اقتصادی (طبقه اقتصادی و اجتماعی پایین و افزایش انتظارات)، فرهنگی (مردسالاری و رفتارهای خشونت آمیز)، اجتماعی (پایبندی به هنجار اجتماعی، اعتماد اجتماعی ومشارکت اجتماعی)، روانی (طرحواره های ناسازگار اولیه، ویژگی ها شخصیت و بلوغ عاطفی) و عوامل فردی (تجربیات دوران کودکی و مهارت های ارتباطی) در
طلاق عاطفی موثر بوده است. نتایج پژوهش تنوع و تعدد علل زمینه ساز
طلاق عاطفی را نشان می دهد و بیانگر آن است که
طلاق عاطفی پدیده تک عاملی نیست و از علل مختلف و درهم تنیده تاثیر می پذیرد و به منظور کاهش پیامدهایناگوار آن و زمینه سازی برای بهبود وضعیت موجود، ارتقای مهارت های
زوجین در مواردی نظیر هوش هیجانی، ارتباطات اثربخش و تقویت مهارت های حل مسئله ضرورت دارد.