اصول ناظر بر تفسیر متن

همانگونه که تفکر قواعد و اصولی دارد که در علم منطق ازآن سخن میگوید، انتقال معنا به دیگری و فهم متن نیز تابع قواعد واصول خاصی است که رفع ابهامات متن وکشف معنای نهایی متن بر این اصول و مبانی استوار است و مفسر با توجه به این مبانی از میان انواع معانی، مراد جدی متکلم را بیان میکند. اکنون سوال این است که چه عناصری در تفسیر متن دخالت دارند و هریک از آنها تا چه اندازه تاثیر دارند.اصول لفظی مختلفی در راستای فهم متن تاثیرگذار است که نمیتوان بدون توجه به همه ی آنها فهم صحیحی از یک متن ارائه داد. مبانی دلالی علم تفسیر گاه از علم اصول فقه و گاهی از هرمنوتیک جدید گرفته میشود. هرمنوتیک به معنای اظهار و تفسیر ذکر شده که نوع کلاسیک آن، به دنبال روش و منطق تفسیر متن است. روش صحیح فهم متن دست یابی به افق معنایی مولف است و دخالت دادن ذهنیت مفسر، وصول به این هدف را دچار ابهام میکند. وجود پیشدانستههایی برای مفسر از ضروریات حصول فهم است که عبارت است از؛ معلومات ابزاری که نقش مقدماتی در عمل فهم دارند، معلومات زمینه ساز استنطاق متن، دانسته های خواننده نسبت به شخصیت مولف و معلومات ضروری که تاثیر مستقیم در عمل فهم متن دارند. مهمترین یافته های به دست آمده از این مقاله آن است که اصولا عامل اصلی اختلاف در تفسیر، عدم توجه به ضوابط حاکم بر شناخت یک متن میباشد و یا تفاسیر مختلفی که از آن ضوابط به عمل می آید.تلاش برای رسیدن به روش مشترک آنهم براساس ضوابط صحیح بستر مناسبی برای تفسیر صحیح یک متن و فهم درست و جدی مراد گوینده بین مخاطبین آن کلام ایجاد خواهد کرد. از مهمترین عوامل موثر در فرآیند انتقال معنا میتوان معنا، لفظ و قرینه را ذکر کرد.

Keywords:

مبانی , تفسیر متن , هرمنوتیک , اصول فقه.