بررسی اختلال های ناشی از آموزش علوم در دوره ابتدایی(تجارب زیسته آموزگاران شهر اردبیل)

امروزه آموختن علوم تجربی همچون آموختن سواد و حساب کردن ماموریتی اساسی و ضروری است که با زندگی روزمره ی ما در ارتباط است و با پیشرفت تکنولوژی اهمیت آن بیشتر شده است. هدف از این مقاله،بررسی تصورات و کج فهمی های ناشی از آموزش علوم در پایه ابتدایی با استفاده از تجارب و روش های ۵۰معلم از ۱۰ مدرسه استان اردبیل است .که در این تحقیق از ۵۰معلم به صورت تصادفی سوالاتی در مورد نحوه ی تدریسشان و میزان فعالیت و درگیری دانش آموزان با مطالب درسی و درس هایی که دانش آموزان در آن مشکل آموختن و کج فهمی دارند مورد بررسی قرار گرفت. نظریه پردازان تدریس تعاملی براین باورند که که مهارت های مهم زندگی از طریق تجارب تعاملی تقویت می شود برای اینکه دانش آموزان به تجارب تعاملی در درس علوم دست پیدا کنند روش تدریس فعال می تواند کمک زیادی به آنان در جلوگیری از کج فهمی بکند.نتایج به دست آمده نشان داد که میزان استفاده از روش تدریس غیر فعال در مدارس انتخاب شده استان اردبیل بیشتر از روش تدریس فعال است.نتایج به دست آمده می تواند به معلمان کمک کند تا از کج فهمی های رایج در علوم جلوگیری کنند.

Keywords:

کج فهمی , آموزش , علوم دوره ی ابتدایی , تجارب